سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمان:5/30/سال حماسه سیاسی حماسه اقتادی.شروع بعد از نماز مغرب

مکان : خیابان صفاییه،انتهای کوی ممتاز،مدرسه امام موسی صدر


[ چهارشنبه 92/5/30 ] [ 2:46 عصر ] [ ]

 زبان استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند

مراقب حرفهایتان باشید

===============

شخصیت ادمها را از طریق کردارشان توصیف کنید تا هرگز فریب گفتارشان را نخورید

===============

به کسانی که پشت سر شما حرف میزنند ، بی اعتنا باشید
آنها به همانجا تعلق دارند
یعنی دقیقا پشت سر شما

===============

انسان مغرور همانند شخصی است که 
بر قله کوهی ایستاده و همگان را کوچک میپندارد
و غافل از اینکه مردم از پایین قله او را کوچک میبینند


[ دوشنبه 92/5/28 ] [ 8:0 صبح ] [ ]

وقتی وارد خیابان های امروز می شوی و ایمانت را کف دست می گیری، زمین و زمان می خواهند ایمانت را بگیرند و دور بریزند. احساس می کنی مردم برایت دام چیده اند، زمین و زمان دست به دست هم داده اند تا وقتی به خانه بر میگردی، چیزی از ایمانت نمانده باشد تا با خودت بازگردانی.

امام باقر (علیه السلام) زیبا گفتند که « مؤمن از کوه سخت تر است؛ ازکوه کم می شود اما از دین مؤمن چیزی کاسته نمی شود.» (1) واقعا هم همینطور است. توی این خیابان ها باید از کوه هم سخت تر باشی تا بتوانی ایمانت را محکم نگه داری. باید از کوه مقاوم تر باشی تا بتوانی جلوی نگاهت را بگیری، باید از کوه سنگین تر باشی تا رفتارت دلی را نبرد و رفتاری دل تو را با خودش نبرد...

به امید آنکه بتوانیم به رتبه ای از ایمان که امام باقر (علیه السلام) فرمودند برسیم.

 (1) میزان الحکمه حدیث 1478

 


[ یکشنبه 92/5/27 ] [ 4:0 صبح ] [ ]

اول فرصت کار بدهید بعد انتقاد کنید

من عقیده‌ام این است که از همه‌ى دولتها و از جمله دولتى که منتخب است و ان‌شاءالله تا یکى دو هفته‌ى دیگر رسماً تشکیل و مشغول کار خواهد شد، باید حمایت کرد، باید کمک کرد، باید همکارى کرد. دوستان گفتند که اگر اینجور باشد، ما حمایت میکنیم؛ اگر اینجور باشد، انتقاد میکنیم. البته من با انتقاد مخالفتى ندارم، منتها توجه شود که اولاً انتقاد با عیبجوئى فرق میکند؛ ثانیاً باید  فرصتى براى کار به‌وجود بیاید. من در مورد این دولتى هم که امروز سر کار است، در هشت سال قبل به بعضى‌ها که هى میخواستند انتقاد کنند، گفتم بگذارید یک مقدارى وقت بگذرد و فرصتى و فضائى در اختیار این دولت قرار بگیرد، تحرکى پیدا کند، بعد اگر چنانچه انتقاد داشتید، انتقاد را شروع کنید؛ عجله نکنید در شروع انتقاد. در مورد این دولت و همه‌ى دولتها، ما همین نظر را داریم. ما معتقدیم دولتها مسئولیتهاى سنگینى دارند، کارشان واقعاً سخت است؛ اداره‌ى کشور در بخش قوه‌ى مجریه، حقیقتاً کار دشوارى است؛ باید همه کمک کنند. هیچ کس هم از ضعف خالى نیست. من به خودم نگاه میکنم، ضعفهاى فراوانى را در خودم مشاهده میکنم. طلبه‌ها گاهى که کسى یک چیزى میگوید، میگویند آقا قیاس به نفس نکن. بنده قیاس به نفس میکنم. به خودم نگاه میکنم، ضعفهاى فراوانى را در خودم مشاهده میکنم؛ میگویم همه همین جورند. همه ضعفهائى دارند، قوّتهائى دارند، مشکلاتى دارند؛ بنابراین نباید انسان توقعات را به قدرى بالا ببرد که از توان منطقى خارج باشد؛ نه، باید واقعیتها را دید، مشکلات را مشاهده کرد و کمک کرد و دعا کرد که خداى متعال ان‌شاءالله به این دولت - و هر دولتى - کمک کند تا بتوانند ان‌شاءالله کارهایشان را انجام دهند؛ و مجموعه‌ى نیروهاى فعال سیاسى و دانشجوئى و کارى و مدیریتهاى مختلف بتوانند ان‌شاءالله دست به دست هم بدهند و کارها را پیش ببرند.
 بیانات در دیدار دانشجویان‌ 1392/05/06


[ شنبه 92/5/26 ] [ 4:0 صبح ] [ ]

می رسد از مدینه بوی غم

 فاطمه باز دیده گریان شد

چونکه قبـــر چهار فرزندش

 در حریم بقیــــع ویران شد

***
آتش کینه شعله ها دارد

 از دل سر سپرده های یهود

لعنت حق به هر چه وهابی

 لعنت فاطمه به آل سعود

***
قصــد دارند ریشه را بزنند

 صحبت از قبــرها بهانه بُوَد

ریشــه و بغض و کینه اینان

 آتــش و دود و تازیانـه بُوَد

در مدینه ز بعد پیغمبـــر

 ناله های بلنـــد ممنوع است

در مرام پلیـــد این مردم

 زن زدن از امور مشروع است

کاش مهدی بیاید و با او

ریشه فتنه را براندازیم

عاقبت بهرِ مادر سادات

 گنبد و بارگاه می سازیم

 


[ جمعه 92/5/25 ] [ 9:0 صبح ] [ ]

                                  

  ای کاش من هم پرنده بودم و پر می کشیدم تا مزار بقیع و گندم ایرانی می خوردم از روی مزار حضرت. اینجا آدم بودن جرم است و غذای حضرتی تنها مخصوص پرنده ها. اینجا باید اشک را از چشمان خود سانسور کنی و برای دوست داشتن برای عشق برای محبت از وهابی ها مجوز بگیری…

       ای کاش من هم پرنده بودم و آدم بودن وبال گردنم نبود. حسودی کردم من اینجا به کبوتر. اینجا هیچ کبوتری وهابی نیست و اشک را هیچ پرنده ای شرک نمی داند. من اینجا دلم برای خودم سوخت و فهمیدم که آدم بودن جرم سنگینی است.
اینجا باید اشک را از چشمان خود سانسور کنی و برای دوست داشتن برای عشق برای محبت از وهابی ها مجوز بگیری.

      ای کاش من هم پرنده بودم و با وجود این همه برج فقط جلد خاک بقیع می شدم. کاش می شد به جای نوشتن، پرواز کرد و در صفحه سپید آسمان بقیع...

 


[ پنج شنبه 92/5/24 ] [ 6:0 عصر ] [ ]

پس از انتخاب ابوالحسن بنی‏صدر به ریاست جمهوری، به دلیل آن که مجلس شورای اسلامی، نامزدهای معرفی شده از طرف او برای احراز پست نخست‏وزیری را واجد صلاحیت‏های اسلامی و انقلابی نمی‏دانست کار اختلاف مجلس با بنی‏صدر بالا گرفت. در نهایت قرار براین شد که از میان هیئت پنج نفره‏ای از نمایندگان مجلس، فردی به عنوان نخست وزیر معرفی گردد. از این رو پس از بررسی‏های طولانی و پس از حذف دو نفر از آنان به دلیل حزبی بودن،نظر هیئت سه نفره به اتفاق آرا بر این قرار گرفت که شهید رجایی شایستگی تصدی مسؤولیت خطیر نخست وزیری را دارد. در جریان رای اعتماد مجلس که 153 رای موافق اخذ شد، شهید رجایی با سه جمله خود را اینگونه معرفی کرد: من مقلد امام، فرزند مجلس و برادر رییس جمهورم. بنی‏صدر ابتدا در برابر این انتخاب بنای مخالفت گذاشت ولی وقتی احساس کرد در مقابل مجلس کاری از پیش نخواهد بُرد به ناچار با این پیشنهاد موافقت نمود. اما در هر فرصت ممکن از تضعیف شخصیت شهید رجایی در افکار عمومی با به کارگیری تعابیر و القاب زشت و ناپسند خودداری نمی‏کرد. در برابر این جسارت‏ها و توهین‏های بنی‏صدر به عنوان رییس جمهور، شهید رجایی با توجه به حساسیت جو موجود، تمامی این تلخی‏ها و اهانت‏ها را در کمال صبر و بردباری و متانت تحمل و در مواقع لزوم با ارایه استدلال‏های محکم و منطقی به ایرادات مکرر بنی صدر پاسخ می‏داد. سرانجام کارشکنی‏های بنی‏صدر و اختلاف‏آفرینی او کار را به جایی رسانید که بنا به توصیه حضرت امام، مجلس شورای اسلامی مسأله عدم کفایت سیاسی او را با توجه به اخباری که دالّ بر مسلّح کردن منافقین توسط او بود به بحث گذاشت و با رای مثبت به آن، بنی صدر از ریاست جمهوری عزل گردید.


[ یکشنبه 92/5/20 ] [ 11:46 صبح ] [ ]

بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد

بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد

معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد

شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد

شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد

جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت

هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد

از لذت جام تو دل مانده به دام تو

جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد

بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته

بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد

باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم

بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد

شاعر:مولوی

 

 


[ شنبه 92/5/19 ] [ 11:0 عصر ] [ ]

تقدیر در شب قدر
امام صادق علیه‏السلام: التَقدیرُ فى لَیلَةِ تِسعَ عَشرَةِ و الإبرامُ فى لَیلَةِ إحدى و عِشرینَ و الإمضاءُ فى لَیلَةِ ثَلاثَ و عِشرینَ؛

مقدّرات در شب نوزدهم تعیین، در شب بیست و یکم تأیید و در شب بیست و سوم امضا مى ‏شود.

قال الإمام الصادق علیه‏ السلام: فى لَیلةِ تسع عشرة مِن شهرِ رمضانَ التَّقدیرُ، و فى لیلةِ إحدى و عشرین القضاءُ، و فى لیلةِ ثلاث و عشرین إبرامُ ما یکونُ فى السَّنَةِ إلى مثلِها، و للّه‏ِ جلّ ثناؤُه أنْ یفعلَ ما یشاءُ فى خلقِه؛

در شب نوزدهم ماه رمضان، تقدیر و در شب بیست و یکم، قضا و در شب بیست و سوم، تصویب امورى است که در طول سال تا شب قدر آینده تحقق خواهد یافت و خداوند بزرگْ ستایش، هرچه براى خلقش خواهد آن کند.

درک کردن مقام شب قدر
امام صادق علیه‏السلام: مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ القَدرِ؛

هر که فاطمه را، آن گونه که سزاوار است، بشناسد، بى تردید شب قدر را درک کرده است.
فواید احیاى شب قدر
پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله : مَن أحیى لَیلَةَ القَدرِ حُوِّلَ عَنهُ العَذابُ إلَى السَّنَةِ القابِلَةِ؛

هر کس شب قدر را احیابدارد، تا سال آینده عذاب از او برداشته مى‏ شود.


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 10:0 عصر ] [ ]

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن


گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم


گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم


[ شنبه 92/5/5 ] [ 10:0 عصر ] [ ]
   1   2      >

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 19
کل بازدیدها: 560652