سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از یک طرف معتقدیم خداوند از ازل همه چیز را می داند و می داند چه کسی سعادتمند و چه کسی بد عاقبت می شود و از طرف دیگر قائل به اختیار انسان ها هستیم که این دو عقیده با هم سازگاری ندارند.
پاسخ :

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
ریشه اصلی
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
تمام این سوالات به این مطلب اصلی و اساسی برمی‎گردد که چگونه خداوند متعال دست به قلم شده است و در کارنامه عده‎ای ثواب، نیکی و سعادت ثبت کرده است و برای بعضی دیگر عقاب، شقاوت و ضلالت خواسته باشد، به عبارت دیگر چگونه ما قائل به اختیار و آزادی آدمیان شویم در حالی که هر کاری اعم از کوچک و بزرگ، مهم و غیر مهم از اوّل در پیشگاه علم الهی حاضر ودر لوح محفوظ ثبت و در بسیاری از آیات قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است.
مانند همان آیه‎ای که شما ذکر کردید: «ما اصاب من مصیبه فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر» و آیاتی که هدایت و ضلالت، عزت و ذلت را بدست خداوند متعال می‎داند، مثل « فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ»
[1] و یا «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»[2] و در آیات دیگری هم فقط اراده و مشیت حق تعالی را جاری می‎داند مثل «ما تشاؤون الا ان یشاء الله رب العالمین»[3] و سهم ما از واقعیت نیز همان قسمت ماست. در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم × لطف آنچه تواند بیش، حکم آن چه تو فرمایی (حافظ).
حال مطالب و سوالات ذیل میوه و ثمره نهال فوق است:
1. صبوری، عجولی، وقار، پرخاشگری، ایثار، بخل و... طبق برنامه‎های از پیش تعیین شده است.
2. عاقبت به خیری و عاقبت به شری از حوزه اختیاری بشری بیرون است، چون سعید و شقی از همان اول تا قیام قیامت در قضاء وقدر الهی مشخص شده‎اند، بنابراین خداوند این چنین خواسته که عده‎ای بدبخت یا خوشبخت شوند.
3. جهنم و بهشت افراد نیز در لوح محفوظ از ازل ثبت شده است و طبق آن مردم به بهشت یا جهنم رهسپار می‎شوند.
4. چگونه می‎توان پذیرفت که خداوند عادل است، درحالی که ما هیچ گونه اختیار و آزادی از خود نداریم و با این وجود مو از ماست کشیده می‎شود و عده‎ای به جهنم و بعضی دیگر به بهشت وارد می‎شوند؟
5. چرا خداوند متعال از همان اول به پنج تن از آل عبا ـ علیهم السّلام ـ عصمت و عظمت بخشیده تاجایی که حرت آدم ـ علیه السّلام ـ با شفاعت نور آنها توبه می‎کند؟ آیا این عصمت وعظمت برای آنها افتخار و فضیلتی محسوب می‎شود؟
پاسخ:
پدر دلسوز و دانشمندی را می‎شناسم که برای ارشاد و تبلیغ به مدت شش ماه به یکی از کشورها مسافرت کرد. بعد از مدتی برای دو فرزند خود رضا و بابک نامه‎ای نوشت.در این نامه به رضا این چنین خاطر نشان کرد که رضا جان من می‎دانم تو امسال با معدل خوب قبول می‎شوی و مادرو اقوام از تو رضایت کاملی خواهند داشت ولی به بابک این طور گوشزد کرد: «پسرم بابک با کمال تأسف و علی‎رغم میل درونی‎ام باید بگویم که شما امسال قبول نمی‎شوی و... در آخر سال هم رضا با معدل خوبی قبول شد ولی بابک متأسفانه قبول نشد.
حال آیا می‎توانیم بگوییم که آن پدر چون دست به قلم شده و آن نامه رانوشته اختیار و آزادی رضا و بابک را از آنها گرفته است؟! (لطفاً کمی تأمل کنید).
یکی از دوستانم، اقتصاددان و اهل رسیدگی به مردم و خانواده خود است. روزی به خانواده خود می‎گفت که شما دیگر جوراب نایلونی نمی‎خرید. آنها خیلی تعجب کردند ولی چند روز بعد که به بازار رفته بودند، جوراب نایلونی نخریدند چون جوراب نخی با قیمت مناسب به بازار آمده بود. حال آیا می‎توان گفت دوست من چون چنین پیش‎بینی دقیقی را صورت داده، یا آنها را مجبور به خرید جوراب نخی کرده است؟ (لطفاً تأمل بفرمایید).
آری ریشه اصلی سئوالات رابطه بین قضا و قدر الهی و یا لوح محفوظ ( علم پیشین الهی) با افعال اختیاری، آزادی و اراده آدمی است. هر چند که خداوندمتعال درلوح محفوظ سرنوشت تمام موجودات جاندار و غیر جاندار را ثبت کرده است، ولی بایدتوجه داشت قضا (حکم قطعی الهی) و قدر (خصوصیات و اندازه اشیاء) بر حسب واقعیت و حقیقت آنها تنظیم شده است و چون دریای علم الهی بیکران است، تمام خصوصیات و جزییات رفتار آدمیان برای حضرت حق معین و مشخص است و طبق آن حکم قطعی الهی صادر و در لوح محفوظ ثبت شده است. تمام گفتار و کردار، افعال اختیاری و غیر اختیاری آدمیان، گلی که درگلستان شکفته و سیبی که از درخت چیده می‎شود و حتی برگی که به زمین می‎افتد، همه از قبل مورد مشیت وعلم حق تعالی و لوح محفوظ ثبت شده است. («لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ )یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَه إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّه فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ».
[4]
ولی به این نکته دقت بیشتری باید داشت که فعل با تمام خصوصیات آن ثبت است. در مورد رفتار آدمیان چون اختیار و آزادی جز افعال آنهاست همانطور ثبت می‎شود مثلاً ثبت می‎شود که فردی (با اختیار و آزادی خود) به درس و نماز و یا به هدردادن عمر خود و... مشغول است. پس اگر آن فرد بدون اختیار و آزادی آن کار را صورت دهد، خلاف علم الهی و لوح محفوظ اتفاق می‎افتد و در مورد افعال غیراختیاری انسان مثل ضربان قلب و کار کلیه‎ها هم به همان طور غیراختیاری ثبت و ضبط می‎شود. بنابراین نه تنها لوح محفوظ و کتابت افعال، صفات، رفتار و خلاصه تمام خصوصیات و ویژگیهای موجودات ضربه‎ای به اختیار و آزادی آدمیان نمی‎زند بلکه موکد و مویّد آن هم می‎باشد چون خداوند بر اساس علم و اراده‎اش در لوح محفوظ ثبت کرده است که انسان‎ها با اختیار وآزادی خود به امور خود اقدام می‎کنند. به یکی گفتند چرا مشروب می‎خوری؟ گفت باید مشروب بخورم تا علم الهی، جهل نشود و این شعر را سرود؛
من می خورم و هر که چو من اهل بود می خوردن من بنزد او سهل بود
می خوردن من حق ز ازل می‎دانست گر می نخورم علم خدا جهل بود
لطیفی در پاسخ گفت شما دلتان برای علم الهی نسوزد و این شعر را سرود:
علم ازلی علت عصیان کردن نزد عقلا زغایت جهل بود
چون خداوند متعال می‎داند که فلان شخص از روی اختیار و آزادی به میگساری مشغول می‎شود پس اگر از روی جبر به آن بپردازد علم خدا جهل می‎شود.
پاسخ به تک تک پرسش‎ها
1. صبوری، وقار، شجاعت، سخاوت و... از صفات پایدار نفسانی یا اخلاق سرچشمه می‎گیرند که با اختیار و‌ آزادی در سایه تمرین و تکرار، در وجود آدمی ریشه می‎دواند و دارای ویژگی‎های ذیل هستند:
اولاً: برخلاف هر کدام از یک صفات می‎توان رفتار کرد.
ثانیاً: مقدمات آنها اختیاری است، پس خودشان هم اختیاری‎اند.
ثالثاً: می‎توان به طور کلی و لو با مشکلات فراوان بعداز مدتی این عادات و ملکات را با تمرین و تکرار به ضد، تغییر داد.
2. خداوند متعال عاقبت به شری یا عاقبت به خیری همگان رابه طور دقیق می‎داند ولی ـ همانطور که گذشت ـ علم، قضا و قدر و اراده الهی را بر اساس واقعیت و با تمام خصوصیات و ویژگیهای افعال و رفتار آدمیان است که وصف اختیار و آزادی در آن قرار دارد.
3. قطعاً خدا علم داردکه چه کسی بهشتی و چه کسی جهنمی است و علم و اراده او تخلف ناپذیر است ولی سخن در این است که علم و مشیت خدا منحصر به نتیجه زندگی انسان نیست بلکه به تمام مراحل زندگی انسان از کودکی تا نوجوانی و جوانی تا پیری تعلق گرفته است. یعنی خداوند می‎داند هر کس چگونه با اختیار و اراده خود اعمالی را انجام می‎دهد و در نتیجه بهشتی یا جهنمی می‎شود و مشیت واراده او هم به آن تعلق گرفته است. یعنی خداوند متعال می‎داند که مثلاً سید الشهداء امام حسین ـ علیه السّلام ـ به کربلا خواهد رفت و نعیم بهشتی نصیبش خواهد شد و شمر و یزید با اختیار خود به جنایت پرداخته و عذاب اخروی را خواهند چشید، نه اینکه علم و اراده خداوند فقط به نتیجه (بهشتی بودن امام وجهنمی بودن دشمنانش) بدون مقدمات (جانبازی و شهادت و از آن طرف خودکامگی و رذالت) تعلق گرفته باشد. بنابراین علم و مشیت خداوند به بهشتی یا جهنّمی بودن انسان تعلق گرفته که در این دنیا متولد شده و به سن تکلیف رسیده اطاعت یا عصیان نموده باشد نه به مطلق بهشتی و جهنمی بودن انسان بدون طی مقدمات.
4. طبق آیات و روایات گناهکاران به عذاب‎های اخروی و دنیوی مبتلا می‎شوند و نیکوکاران به ثواب‎های دنیوی و اخروی می‎رسند حال اگر آدمیان دارای اختیار و آزادی نباشند،عدل الهی بی‎معنا و بی‎محتوا خواهد شد. زیرا این سؤال پیش می‎آید که چرا عده‎ای که اختیاری هم از خود ندارند دچار عذاب می‎شوند و یا عده‎ای دیگر به ثواب و نعمت‎های بی‎حدّ و حصر الهی می‎رسند ولی اگر این مبنا فاسد را نپذیریم و قایل به اختیار و آزادی آدمیان شویم مشکلی هم درعدل الهی پیش نخواهد آمد.
5. خداوند از ازل و قبل از خلقت می‎داند که حضرت آل عبا ـ علیهم السّلام ـ معصوم هستند، ولی این عصمت سرچشمه از علم، عقل وایمان برتر آنها گرفته و اختیاری است. امّا اینکه عصمت اختیاری است، چون اگر ما هم به آن مرتبه علم و ایمان نائل شویم، دیگر مرتکب گناه نمی‎شویم همانطور که عقل ما در بسیاری از موارد ایجاب می‎کند که معصوم باشیم و با اختیار خود خیلی از کارها را نکنیم. مثلاً آیا هیچ آدم عاقلی حاضر می‎شود خاکروبه، لجن و کثافات را بخورد؟
حتماً خواهیم گفت نه، اگر از کسی این کارها سربزند مبتلا به یک نوع بیماری است، از این گذشته آیا می‎توان باور کرد انسان عاقل حتی به فکر خوردن لجن، خاکروبه وکثافات بیفتد؟ امّا اینکه قبل از خلقت به آنها عظمت و عزّت بخشیده است، چون آنها را امتحان کرده است و آنها از آزمون الهی سرفراز و موفق بیرون آمده‎اند پس باز هم عزّت وعظمت در سایه اختیار و آزادی آنها بوده است. در فرازی از زیارت صدیقه طاهر ـ سلام الله علیها ـ آمده است: «ای بانوی آزموده‎ای که خدایی تو را آفرید، پیش از آن که بیافریندت، تو را آزمود وتو در میدان امتحان و ابتلا صابر بودی «یا ممتنعه امتنحک الله الذی خلقک قبل اَن یخلقک و کنت، امتنحک به صابره».
نتیجه
علم پیشین، اراده الهی، لوح محفوظ و قضا و قدر هیچ گونه منافاتی با اختیار و آزادی آدمی ندارد، بلکه مؤید و موکد آن است.


[1] . حدید، آیه 23.
[2] . ابراهیم، آی 4.
[3] . آل عمران، آیه 26.
[4] . انعام، آیه 59؛می‎داند آن چه را که در صحرا و در دریاست، برگی از درخت نمی‎افتد مگر آنکه او می‎داند و دانه‎ای در تاریکی، زمین و هیچ تر وخشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن ثبت است.
http://andisheqom.com


[ یکشنبه 87/9/10 ] [ 1:0 صبح ] [ ]

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 561791