منبع قابل اعتمادی وجود ندارد تا ما بفهمیم که جنیان از کى خلق شدهاند و در چه زمانى مىزیستهاند و داراى چه دین و زبان خاصى هستند و به نظر می رسد آنچه گفته می شود ریشه ای ندارد.
پاسخ :
در جواب به محضر قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت رفته و از آنان کمک مىگیریم. قرآن کریم، زمان آفرینش و خلقت جنیان را قبل از خلقت و آفرینش آدمیان معرفى نموده و در این باره اعلام مىنماید که:
»و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماً مسنون و الجان خلقناه من قبل من نار المسموم«[1] »و در حقیقت انسان را از گِلى خشک، از گِلى سیاه و بدبو، آفریدیم و پیش از آن، جن را از آتشى سوزان و بى دود خلق کردیم«.
هر چند ما نمىتوانیم، تاریخچه دقیق آفرینش جنیان را از این آیه شریفه به دست آوریم، لکن صراحت کامل آیه ما را به زمان کلّى خلقت جنیان که قبل از خلقت انسانهاست، راهنمایى مىنماید و مفسرین قرآن کریم نیز با توجه به این آیات، همگى زمان خلقت جنیان را به زمانى قبل از آفرینش آدمیان، دانسته اند.[2]
اما از طریق روایات نورانى که از اهل بیت عصمت و طهارتعلیهم السلام رسیده است، مىتوانیم زمان دقیق ترى را براى خلقت جنیان معرفى و اعلام نمائیم. از جمله روایتى که امام باقرعلیه السلام از آباء و اجداد طاهرینش از امام الموحدین امیرالمؤمنینعلیه السلام نقل مىنماید که:
»انّ اللَّه تبارک و تعالى »لما« اراد ان یخلق خلقاً بیده و ذلک بعد ما مضى من الجن و النسناس فى الارض سبعه الاف السنه«[3] »همانا (هنگامیکه) خداى تبارک و تعالى اراده نمود تا موجودى را بیافریند.(یعنى انسان را خلق نماید) و این در زمانى بود که از خلقت و آفرینش جن و نسناس هفت هزار سال گذشته بود.
در این روایت زمان آفرینش جنیان را 7 هزار سال قبل از آفرینش آدمیان معرفى مىنماید. اما در روایت صحبت از موجود دیگرى به نام »نسناس« هم گردیده است که آنهم از مخلوقات عجیب و شگفت آور خداى سبحان بوده که به طور کلى برچیده شده و زمین از وجود آنها پاک گشته و ظاهراً بواسطه فساد و فتنه بزرگى که در زمین انجام مىدادهاند، بواسطه عذابهاى الهى نابود شدهاند و نامى از آنان نبوده و اثرى از آنها نیست.[4]
و اما در جواب قسمت بعدى سؤال که فرمودهاید: آیا جنیان داراى زبان و یا دین خاصى هستند؟ جواب مىدهیم که خیر. جنیان با توجه به آن قدرت و نیرویى که خداى تبارک و تعالى در نهاد آنان قرار داده است، مىتوانند هر زبانى را بفهمند و یا به هر زبانى تکلم نمایند. و آنان از عقل بهره کافى دارند و لغات را کاملاً تشخیص مىدهند و این قدرت مثل عمر طولانى آنان از معجزات و شگفتىهاى خالق بزرگ آنان است که به آنان عطا نموده است.[5]
جنیان دین خاصى ندارند، بلکه دین آنان نیز مثل دین آدمیان است.[6]
هرچند در میان جنیان دانشمندانى وجود داشته و دارند که نادانان و جهالِ آنان را راهنمایى مىنمایند و حجت خداى بزرگ را بر آنها تمام مىنمایند تا راه عذر بر آنها بسته شود و احکام الهى را به آنان برسانند. اما از میان خود آنان پیامبر و یا پیشوایى که صاحب شریعت و یا رسالت باشد، وجود ندارد.[7] اگر در بعضى از روایات ما اشاره شده که آنان داراى پیامبرى بودند به نام یوسف و او را کشتند، در واقع صاحب شریعت و پیامبر مرسل نبوده است. بلکه دانشمندى برجسته و عالمى بزرگ بوده که دین پیامبر انسانها یا پیامبر انسى را به آنها اعلام نماید.[8]
جنّیان در زمان هر پیامبرى پیرو دین همان پیامبر بودهاند. در زمان حضرت عیسىعلیه السلام پیرو حضرت عیسى و در زمان حضرت موسىعلیه السلام پیرو دین حضرت موسى بودهاند و در زمان نبى گرامى اسلامصلى الله علیه وآله، پیرو آن حضرت بوده و مسلمان مىباشند.[9]
و همچنین در متون روایى ما، داستانهاى عجیبى درباره جنیان نقل شده. مثل داستان حضور جنیان هنگام تلاوت قرآن کریم توسط پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله در مکانى میان مکه و طایف.[10] یا داستان فردى از جنیان که خدمت نبى گرامى اسلام رسید و عرضه داشت من در زمان هابیل و قابیل بودهام. در زمانیکه نوحعلیه السلام در کشتى نشست با او بودهام و زمانیکه حضرت ابراهیمعلیه السلام در آتش افتاد نیز با او بودم و از پیروان حضرت موسىعلیه السلام و عیسىعلیه السلام بودهام و الان نیز نزد شما آمده و سلام تمام پیامبرانى را که دیدهام به شما ابلاغ مىنمایم و مىخواهم مسلمان شوم.[11]
اینها همه حکایت از یک امر مسلم دارند و آن پیروى جنیان از دین پیامبران آدمیان است و جنّیان خود داراى دین مستقل نمىباشند. و امام واجب الاطاعه و مرجع تقلید آنان همان امام واجب الاطاعه آدمیان و مرجع تقلید انسانها است و از میان خودشان امام و یا مرجع و یا مخبر ندارند. به همین جهت شیعیان آنان در تمام تکالیف مثل شیعیان انسى و بشرى هستند.[12]
[1] . سوره حجر/ 36-37.
[2] . ترجمه تفسیر المیزان، سیدمحمدباقر موسوى همدانى، ج 39، ص 190 (تفسیر المیزان علامه طباطبایى).
[3] . بحارالانوار محمدباقر مجلسى، ج 60، ص 82. - تفسیر قمى، على بن ابراهیم قمى، ج 1، ص 36.
[4] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ج 60، ص 82.
[5] . جن و شیطان در ادبیات و ادیان، زین العابدین دست داده، ص 113 به نقل از منهاج الصادقین.
[6] . تفسیر اطیب البیان، حاج سیدعبدالحسین طیّب، ج 13، ص 231 و 232. ناقل کتاب جن و شیطان در ادبیات و ادیان، زین العابدین دست داده، ص 113.
[7] . جن و شیطان در ادبیات و ادیان، ص 12
[8] . عیون اخبار رضا، ص 242، حدیث 26. - تفسیر اطیب البیان، حاج سیدعبدالحسین طیب، ج 13، ص 231 و 232، ناقل کتاب جن و شیطان، زین العابدین دست داده، ص 112.
[9] . جن و شیطان، زین العابدین دست داده، ص 107 و 132.
[10] . جن / 11 و 14 و 15.
[11] . تفسیر قمى، ج 2، ص 299 (على بن ابراهیم قمى).
[12] . تفسیر قمى، على بن ابراهیم قمى، ج 1، ص 375.
http://andisheqom.com