سفارش تبلیغ
صبا ویژن


[ یکشنبه 87/9/17 ] [ 1:0 صبح ] [ ]

 
حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی، معروف به علا مه حلی یکی از اعجوبه های روزگار است در فقه، اصول و کلام و منطق و فلسفه و رجال و غیره کتاب نوشته است درحدود صد کتاب از آثار خطی یا چاپی او شناخته شده که بعضی از آنها به تنهایی (مانندتذکره الفقها) کافی است که نبوغ او را نشان دهد علا مه کتب زیادی دارد که غالب آنهامانند کتابهای محقق حلی در زمانهای بـعد از او از طرف فقها، شرح و حاشیه شده است کتب معروف فقهی علا مه عبارت است از ارشاد، تبصره المتعلمین، قواعد، تحریر،تذکره الفقها، مختلف الشیعه، المنتهی و.
عـلا مـه اسـاتـیـد زیادی داشته است در فقه شاگرد دائی خود محقق حلی و در فلسفه ومنطق شـاگـرد خـواجه نصیر الدین طوسی بوده است فقه تسنن را نزد علمای اهل تسنن تحصیل کرده است علا مه در سال 648 متولد و در سال 726 درگذشته است.[1]
عـلا مه بزرگوار، آیه اللّه شیخ حسن بن یوسف بن مطهر حلی، (متوفی 726 ه ق) فقیه بزرگوار و مـتـعـهد اسلام، رئیس طائفه و فقیه بزرگوار شیعه، صاحب ابتکارات ونوآوریها، دارای شخصیت معنوی بسیار جلیل القدری می باشد که ریاست ومرجعیت شیعه در قرن هفتم هجری به او منتهی گردیده است.
موقعیت ممتاز علمی و اجتماعی او، بالاتر از آن است که در یک مقال یا نوشتارکوتاه بگنجد، یا شان و اعـتـبـار عـلمی و اجتماعی او در یک فصل بازگو گردد، و درمحدوده مختصرنگاری گزیری نـیـسـت جز آنکه خلاصه ای از گفته ها و نوشته های رجال تحقیق و تخصص را که آشنایی کامل با نـحـوه فـعـالـیت و اندیشه های فقهی وعلمی او دارند بازگو نماییم و سپس به بررسی و تجزیه و تحلیل مطالب آنان در مورداین شخصیت عالیقدر بپردازیم.
ولادت:
ایـن سـتـاره فروزان آسمان علم و فقاهت در روز 29 ماه مبارک رمضان سال 648هجری در شهر حله پا به عرصه وجود نهاد و ماده تاریخ آن لطف رحمت می باشدتولد او در یک خانواده علمی و روحانی بوده است.
از اوان کودکی به تحصیل علم و کسب کمال پرداخت ادبیات عرب و علوم مقدماتی و متداول عصر را در حـلـه نزد پدر دانشمندش و سایر علمای بزرگ آن منطقه، همچون دایی بزرگوارش محقق حـلـی و پسر عم مادرش شیخ نجیب الدین یحیی بن سعید و سید احمد بن طاوس و رضی الدین عـلـی بـن طـاوس و حـکیم مشهورابن میثم بحرانی مؤلف شرح نهج البلاغه آموخت هنوز سنین عـمـرش به حد بلوغ نرسیده بود که از تحصیل علوم مقدماتی فراغت یافت و به مقام عالی اجتهاد نـائل آمـدو از همان روزها آوازه فضل و نبوغ و هوش سرشار او همه جا طنین افکند و آینده بسیار درخشانی را به او نوید داد.
عصر زندگی او:
عـلا مـه در زادگاه خود رشد کرد و همانجا به ادامه تحصیل مشغول گردید و درآن زمان کشور ایران در آتش بیداد اولاد چنگیزخان مغول می سوخت و شهرهای مرکزی ایران، یکی پس از دیگری سـقوط می کرد، و اهالی آن شهرها با اندک بهانه تاآخرین نفر قتل عام می شدند چیزی نگذشت که هـلاکـو نـواده چنگیزخان آهنگ فتح عراق کرد وبرگ اول کتاب مبادی الاصول با اجازه ای به خط علامه حلی.
در سـال 656 لـشکر به بغداد فرستاد و منطقه عراق را دچار وحشت و اضطراب نموددر این موقع علا مه حلی هشت ساله بود.
اساتید:
او در معقول و منقول، محضر اساتید بزرگواری را درک کرده است که از اساتیدمعقول او می توان از:
خـواجه نصیر الدین طوسی، کاتبی قزوینی، حکیم منطقی شافعی معروف به دبیران را نام برد و از اسـاتـیـد منقول او می توان از دایی بافضیلت خویش، محقق حلی،و والد ماجد خویش، شیخ سدید الـدیـن یـوسـف و سید احمد بن طاوس و برادرش سید علی بن طاوس و ابن میثم بحرانی و پسر عـمـوی مـادر خویش، شیخ نجیب الدین یحیی و شیخ تقی الدین عبداللّه بن جعفر بن علی صباغ حنفی و شیخ عزالدین فاروقی واسطی نام برد.
مشایخ روایتی:
از مـشایخ روایتی او علاوه بر اساتید مذکور، خود از شیخ مفید الدین بن جهم فقیه اسلامی و شیخ نـجـیب الدین محمد بن نمای حلی و سید عبدالکریم بن طاوس صاحب کتاب فرحه الغری و علی بن عیسی اربلی صاحب کتاب کشف الغمه نام برد.
شاگردان:
او دارای حـوزه وسـیـع و پـربرکتی بوده است و شاگردان متعددی از مکتب فقه واصول او فارغ التحصیل گردیده اند و جالب توجه آن است که خواجه نصیر الدین طوسی را از شاگردان فقهی او به شمار آورده اند، آنچنان که او استاد معقول وریاضیات علا مه بوده است و این نوع مبادله و تفاهم فرهنگی در جمع دانشمندان مابی سابقه نبوده است.
تالیفات:
علا مه حلی یکی از پرکارترین و موفق ترین فقهای نامدار شیعه از نظر تالیف به شمار می آید و طبق احـصـا و شـمارشی که از تالیفات او به عمل آورده اند، با تقسیم به روزهای عمر او، به هر روز آن تا هـزار سـطـر رسـیـده اسـت و این امر، از کرامتها وتاییدات الهی حکایت دارد، حالا آیا او هم مانند مـرحـوم مـجلسی از دستیاران ومعاونان و شاگردان خویش بهره جسته است یا آنکه اغلب اوقات خـود را بـه تـالـیف وتصنیف اشتغال ورزیده است، چندان مهم نیست، آنچه بالعیان و بالمشاهده مـی بـیـنـیـم،ایـن اسـت کـه کـثـرت و اتـقان و استحکام تالیفات او از یک عمر پربرکت و توام با تـوفـیـق،حکایتها دارد و نوع تالیفات او نشانگر این معنی است که از فکر وقاد و نظر صائب خود او سریان و جریان پیدا کرده است، چون ابتکارات و تراوشهای فکری برجسته را نمی توان بر عهده فرد امین یا فاضل دیگری گذاشت، یا محصول فکری آنان را به حساب خویش گذاشت، و نوع آثار علا مـه از قـسـم اول می باشد و این احتمال هم وجود دارد که علا مه تکمیل کتابهای ناقص خود را بر عـهده فرزند مجتهدش فخرالمحققین نهاده باشد، که اصل فکر مربوط به خود او بوده و تنظیم و تـحریر وتنسیق مربوط به دیگران بوده باشد چون فخرالمحققین با عمر پربرکت هشتاد و یک ساله خویش در تکمیل کتابهای پدر کوشیده است، و از خود او و به نام او چندان کتاب باقی نمانده است.
گفتار تفرشی:
سـید مصطفی تفرشی، صاحب کتاب نقد الرجال می گوید: علا مه آن قدرفضیلت و شان و اعـتـبـار دارد کـه بهتر آن است که توصیف نشود، چون توصیفها وتعریفهای من چیزی بر شان او نمی افزاید او بیش از 70 جلد کتاب دارد که هر کدام نشانگر نوعی از فضیلت و نبوغ و علم و دانش اوست. [2]
صـاحـب روضـات بعد از نقل این سخن می افزاید: او بیش از 90 جلد تالیف دارد[3] ولی به تـعبیر استاد شهید مطهری، او در حدود 100 جلد کتاب شناخته شده وناشناخته دارد، چون خود علا مه در کتاب الخلاصه بیش از این رقم را معرفی نموده است.
عـالـم مـتتبع و دانشمند نامی مرحوم مدرس صاحب کتاب ریحانه الادب درشرح حال او بیش از 120 جـلـد کـتاب را با نام و عنوان تحقیقی آنها نام می برد و ما برخی از آنها را برگزیده و در اینجا می آوریم و طالبان تفصیل را به خود آن کتاب ارجاع می دهیم:
1 ـ الابحاث المفیده فی تحصیل العقیده (کلام).
2 ـ ابطال الجبر (کلام).
3 ـ الفین بین الصدق و المین (در امامت و ولایت).
4 ـ تبصره المتعلمین فی احکام الدین که بارها در ایران به چاپ رسیده است.
5 ـ تذکره الفقها (در فقه استدلالی) در دو مجلد محتوی اکثر ابواب فقه.
6 ـ تسلیک الاذهان الی احکام الایمان (در فقه) در یک مجلد.
7 ـ تلخیص الکشاف (در تفسیر قرآن مجید).
8 ـ تلخیص المرام فی معرفه الاحکام (در فقه).
9 ـ شرح تجرید خواجه نصیر الدین طوسی که به کشف المراد معروف است.
10 ـ منهاج الاستقامه که ابن تیمیه در رد آن چند مقاله نوشته و پاسخ شنیده است.
11 ـ القواعد که در آن کتاب بیش از 40 هزار فرع فقهی را عنوان نموده است (در 10 جلد).
12 ـ الارشاد. [4]
و جز اینها یکصد و ده جلد دیگر تالیف دارد که اسامی آنها در منبع فوق الذکرآمده است.
گفتار صاحب مستدرک:
مـحـدث متتبع و دانشمند نامی، محدث نوری (ره) در کتاب مستدرک وسائل الشیعه در مورد او چنین می نگارد:.
علا مه حلی شیخ بزرگوار و جلیل القدر اقیانوس علوم، و غواص فضائل وحکمتها، حافظ ناموس هدایت و ارشاد و شکننده ناقوس ضلالت، پاسدار حریم دین، زائل کننده آثار فسادگران او در جمع علما و دانشمندان اسلام، همانند بدر (ماه شب چهارده) در میان ستارگان می درخشد و نسبت به دشـمـنـان و بـدخـواهـان سیاه دل،شدیدتر از عذاب زهرناک و برنده تر از شمشیر مسموم است او دارنـده مـقـامـات فـاخـره و کـرامات درخشان و سعادتهای ظاهری است او زبان گویای فقها و متکلمین،محدثین، مفسرین و ترجمان حکما و عرفای سالکین متبحر است او فردی است که لقب آیه اللّه تام و کامل، شایسته اوست رحمتها و عنایات خاص خدا شامل حال اوباد. [5]
گفتار صاحب ریاض:
رجـالی معروف، صاحب ریاض العلما درباره او گوید: پیشوای وارسته،عالم عامل، فاضل کامل، شـاعـر ماهر، علا مه علما، فهامه فضلا، استاد جهان، معروف در بین ما به علا مه علی الاطلاق مـوصـوف بـا نـهـایت علم، فهم، کمال او فرزند خواهرمحقق می باشد و او آیه اللّه روی زمین مـی بـاشـد او حـقوق بی شماری از نظر زبان، بیان و قلم بر عهده طائفه شیعه امامیه دارد او جامع عـلوم مختلف و مصنف در رشته های گوناگون آن بود او به تنهایی فقیه، حکیم، متکلم، محدث، اصـولی، ادیب و شاعرماهری بود من برخی از اشعار او را در اردبیل دیدم که به کمال جودت طبع او در نظم و شعر دلالت دارد. [6]
دانشمندان اهل سنت و علا مه:
تـجـلـیل و توصیف از مقام علمی علا مه حلی اختصاص به علما شیعه ندارد،بلکه دانشمندان اهل سـنـت نـیـز او را مـورد تـوصیف و تجلیل قرار داده اند از باب نمونه،ابن حجر عسقلانی در کتاب لسان المیزان درباره او گوید:
ابـن یـوسـف بن المطهر الحلی، عالم شیعه و پیشوا و مؤلف آنان است او آیت حق در ذکاوت بود المختصر ابن حاجب را شرح زیبایی نمود او همان فردی است که شیخ تقی الدین بن تیمیه در کـتـاب خـود ردی بـر او نوشته است و کتاب او معروف به رد بر رافضی است ابن مطهر بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود هنگامی که کتاب ردیه ابن تیمیه به دست او رسید، گفت: اگر او می فهمید که من چه می گویم، به اوپاسخ می دادم. [7]
از ایـن نوع کلمات و سخنان توصیفی، در مورد آن مجتهد والامقام به کثرت وفراوانی وجود دارد که به نقل یک نمونه بسنده گردید.
وفات:
او پس از عمری تلاش و کوشش در راه احیای شریعت، در یازدهم یا بیست ویکم محرم الحرام 726 هجرت در حله وفات یافت و جنازه او به نجف اشرف حمل گردید و در جنب رواق مطهر مرتضوی (ع) از ایوان طلا دفن شد و در مقابل آن، مزارشیخ احمد مقدس اردبیلی قرار گرفته است.


[1] . آشنایی با علوم اسلامی، ص 301 .
[2] . ریحانه الادب، ج 4، صفحات 176 ـ 178 چاپ کتابفروشی خیام .
[3] . روضـات الـجـنـات، ج 2، ص 270 ـ افـرادی که طالب تحقیق بیشتر در این زمینه می باشند، می توانند به:روضات الجنات، ج 1، ص 294 و ج 2، صفحات 269 تا 286 و 356 ـ ریاض العلما، ج 2 ـ ریـحـانه الادب، ج4، ص 167 ـ مجله مکتب اسلام، سال 4، شماره های 6، 7، 8 و 9 به قلم آقای دوانی ـ تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، تالیف سید حسن صدر، صفحات 34 تا 36، و دیگر کتابهای مربوطه مراجعه نمایند.
[4] . ریحانه الادب، ج 4، ص 179 .
[5] . فایده سوم از خاتمه مستدرک، ص 459، جز سوم چاپ سنگی .
[6] . ریاض العلما، ص 357 .
[7] . لسان المیزان، ج 2، ص 317، چاپ حیدر آباد دکن .

عقیقی بخشایشی - تلخیص از کتاب فقهای نامدار شیعه، ص 130

منبع : اندیشه قم


مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 46
کل بازدیدها: 562352