|
| ولادت و زندگی: |
شـیخ زین الدین معروف به شهید ثانی، از اعاظم فقهای شیعه است مردی جامع بوده ودر علوم مـخـتـلف دست داشته است اهل جبل عامل است جد ششم او صالح نامی است که شاگرد علا مه حـلـی بـوده اسـت ظـاهـرا اصـلا اهـل طوس بوده است، از این روشهید ثانی، گاهی الطوسی الشامی امضا می کرده است.[1] شـهـیـد ثانی در سال 911 متولد شده و در 966 شهید شده است مسافرت متعددی کرده و اساتید فـراوانی دیده است به مصر و دمشق و حجاز و بیت المقدس و عراق و استانبول مسافرت کرده و از هر خرمنی خوشه هایی چیده است تنها اساتید سنی او را دوازده تن نوشته اند به همین جهت مردی جـامـع بوده است علاوه بر فقه و اصول، از فلسفه وعرفان و طب و نجوم هم، آگاهی داشته است فـوق الـعاده زاهد و متقی بوده است شاگردانش در احوالش نوشته اند که در ایام تدریس شبها به هـیـزم کـشـی برای اعاشه خاندانش می رفت و صبح به تدریس می نشست مدتی در بعلبک به پنج مـذهـب (جعفری، حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی) تدریس می کرده است شهید تالیفات متعددی دارد معروف ترین تالیف او در فقه، شرح لمعه شهید اول، و دیگر مسالک الافهام است که شرح شـرایـع مـحقق حلی است شهید ثانی نزد محقق کرکی (قبل ازآنکه به ایران بیاید) تحصیل کرده است شهید ثانی به ایران نیامد صاحب معالم که ازمعاریف علما پایان کتاب النفلیه با انها شهید ثانی که مورد تایید محدث قمی نیز قرار گرفته است.شیعه است، فرزند شهید ثانی است.[2] فقیه عالیقدر و دانشمند بزرگوار شیعه، زین الدین بن نورالدین شیخ علی بن احمد عاملی جبعی، مـعـروف بـه شهید ثانی در سیزدهم شوال 911 ه ق، در یک خانواده علم و فقاهت زاده شده و هـمزمان با حیات پدر بزرگوارش، نورالدین علی بن احمد، تحصیلات مقدماتی را نزد او گذراند سپس به قریه میس رفت و نزد شیخ علی بن عبدالعالی میسی (م 938 ه ق) تحصیلات خود را ادامـه داد و کـتابهای شرائع الاحکام محقق حلی، و ارشاد علا مه حلی، و کتاب قواعد علا مه را نزد او خواند. او یـکـی از اعـیان و مفاخر فقهای نامدار شیعه، و یکی از اکابر متبحرین در علوم اسلامی و یکی از اسـتوانه های فقهی و اجتهادی در طول ادوار فقه اسلامی می باشد که از نظر آثار و برکات وجودی کـم نـظـیـر مـی باشد او در قرن دهم هجری می زیسته و باتلاش و کوشش خستگی ناپذیر فقه آل محمد (ص) را به نقاط مختلف جهان بسط وانتشار داده است. سفرهای علمی: او بـه منظور ادامه تحصیلات علمی، مسافرتهای متعددی به نقاط مختلف جهان اسلام آغاز نمود، یـعـنی آنگاه که چندی در میس اقامت گزید، به کرک نوح رفت و نحو و اصول فقه را نزد سـیـد جـعفر کرکی، نویسنده کتاب المحجه البیضافراگرفت، و در سال 934 ه ق مجددا به جـبع بازگشت و تا سال 937 ه ق در آنجاسرگرم مطالعه و تحقیق و مذاکرات علمی شد در هـمـین سال به دمشق مسافرت کردو قریب یک سال و اندی در آنجا به تحصیلات خود ادامه داد و نزد شیخ محمد بن مکی حکیم و فیلسوف بزرگوار، پاره ای از کتب طب و حکمت و هیات را قـرائت نـمـود و در مـحـضـر درس شـیخ احمد جابر شرکت جست و کتاب شاطبیه را که در علم قرائت و تجوید است، بر او خواند. او بـه سـال 938 هـ ق دوبـاره به جبع بازگشت، ولی نتوانست توقف خود را که موجب توقف علمی او می شد، چندان ادامه دهد، لذا مجددا آهنگ دمشق نمود تا ازآنجا به مصر برود البته مدتی کـوتـاه در دمـشـق درنـگ کـرد و کـتـاب صـحیح مسلم وصحیح بخاری را در مدرسه سـلـیـمـیه نزد شمس الدین طولون قرائت کرد وسپس در نیمه ربیع الاول 942 ه ق به صـوب مـصر حرکت نمود مدت مسافرت او ازدمشق به مصر، حدود یک ماه به طول انجامید و در میان راه کرامات و خوارق عاداتی از وی مشاهده شد که شاگردش ابن العودی آنها را بازگو کرده است در مصر نزدشانزده استاد برجسته و دانشمند به اندوختن ذخایر علمی در علوم عربی، اصول فقه،هندسه، معانی، بیان، عروض، منطق، تفسیر و سایر علوم دیگر سرگرم شد. شـاگـردش ابـن العودی تمام اساتید او را در بغیه المرید نام می برد که از آن جمله است شـیخ ابوالحسن بکری، نویسنده کتاب الانوار فی مولد النبی و مجلسی از این کتاب در بحار الانوار مطالبی نقل کرده است شهید ثانی در شوال 944 ه ق به زیارت خانه خدا و نیز زیارت قبر شـریف پیامبر اکرم (ص) و ائمه بقیع موفق شد درصفر 944 ه ق بار دیگر به موطن خود جبع مـراجـعـت کـرد در ربیع الاول 946 ه ق به زیارت ائمه هدی (ع) در عراق مشرف شد و در پنجم شعبان همان سال به جبع بازگشت و چند سالی در آنجا ماند در ذیحجه 948 ه ق مسافرت به بـیـت الـمـقـدس رادر پـیـش گرفت و وارد این شهر شد و در محضر شیخ شمس الدین بن ابی اللطیف مقدسی، قسمتی از صحیح مسلم و بخاری را قرائت نمود و از این استاد اجازه روایت را اخـذ کـرد پـس از آن بـه موطن خود مراجعت نمود و در آنجا مشغول تحقیق و مطالعه و تدریس گشت. پـس از آن بـه صوب روم شرقی عزم سفر کرد و در هفدهم ربیع الاول 949 ه ق از طریق دمشق و حلب وارد قسطنطنیه گردید این دانشمند بلند همت و سخت کوش به گوشه ای پناهنده گشت و در طی مـدت هیجده روز دست اندر کار نگارش رساله ای شد که راجع به ده علم بود ده مبحث جالب آن را در آن رساله تحریر کرد و آن را نزدقاضی عسکر محمد بن محمد بن قاضی زاده رومی کـه خـود از دانشمندان برجسته آن دیار به شمار می رفت، فرستاد پس از ملاقات او با شهید ثانی، مـیـان آن دو در در مسائل مختلف مباحثات و مذاکرات علمی صورت گرفت و نوشته های شهید ثـانـی و نـیزمذاکرات علمی او، قاضی رومی را بر آن داشت که صورت برنامه ای که حاوی وظائف مـدارسی بود در اختیار او قرار داده و به او پیشنهاد کرد که در انتخاب مدرسه دلخواه خود مختار اسـت و مـی تـواند افاضات علمی و تدریسی خود را در هرمدرسه ای که مطابق سلیقه اوست اجرا نـمـایـد، و در ضـمـن با اصرار از او درخواست می کرد که در شام یا حلب به انجام وظیفه تدریس بپردازد شهید ثانی پس از استخاره،اقامت در مدرسه نوریه واقع در بعلبک را انتخاب کرد و از سوی قاضی مزبور، اداره امور این مدرسه به وی، واگذار شد. مدت توقف شهید ثانی در قسطنطنیه چهار ماه به طول انجامید و طبق معمول که لحظه ای را به هـدر نـمـی داد، در طـول ایـن مـدت کـوتـاه با سید عبدالرحیم عباسی،نویسنده کتاب معاهد الـتـنصیص آشنایی پیدا کرد و با او مجالست و آمد و شد آغازنمود و از محضرش از لحاظ علمی استفاضه می کرد. در یـازدهم رجب از طریق عراق به جبع بازگشت و در مسیر بازگشت خود به زیارت مراقد ائمه اطـهـار (ع) تـشـرف حاصل نمود و این مراجعت با نیمه صفر 953 ه ق همزمان بود او سرانجام در بعلبک اقامت گزید. شهرت علمی: او پس از اقامت در بعلبک، در سایه شهرت علمی، مرجعیت یافت ودانشمندان فرزانه و فضلای آن دیـار، از دوردسـت ترین بلاد برای استفاضه علمی به محضر او روی می آوردند و از برکات علمی و اخـلاقـی او بـهره کافی می گرفتند وی دراین شهر، تدریس جامعی را آغاز کرد، به این معنی که چـون نـسبت به مذاهب پنج گانه جعفری، حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از لحاظ آگاهی علمی کـامـلا مـحیط و مسلطبود، بر اساس تمام این مذاهب پنجگانه تدریس می نمود و در حقیقت فقه مقارن وعقائد تطبیقی را تدریس می کرد و چنانکه سلف صالح او، یعنی شیخ طوسی (قدس سره) برای نخستین بار کتابی در زمینه فقه تطبیقی و حقوق تطبیقی اسلام تالیف کرده بود، شهید ثانی برای نخستین بار تدریس فقه تطبیقی را در شهر بعلبک بنیاد نهاد توده مردم نیز بر حسب مذهب خود، پاسخ استفتاآت خویش را از محضر او دریافت می کردند. کار و تلاش: شهید ثانی با داشتن چنین مقام و شخصیت برجسته علمی و فقهی، در تامین پاره ای از ضروریات مـعـاش شـخـصا تلاش می کرد نوشته اند: وقتی هوا تاریک می شدو شب فرا می رسید، الاغی را که مـرکب سواری او بود از خانه بیرون می آورد و به خارج شهر می راند و هیزم فراهم می آورد و بار بر آن می نمود و بدین وسیله سوخت منزل را برای خانواده اش فراهم می ساخت. از بـرکات وجودی این شخصیت بزرگوار، با این فضائل روحی و معنوی،فرزند برومندی همچون عـلا مه بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف نگر، ابومنصورجمال الدین حسن (صاحب معالم) به ثمر رسید که آثار گرانبهایی در اصول فقه وسایر علوم اسلامی به دنیای شیعه ارمغان آورد. کـتـاب معالم الدین فی الاصول ابومنصور حسن، جایگزین کتاب اصول فقه فشرده مختصر ابن حاجب گشت و چند قرن است که به عنوان کتاب درسی طلا ب علوم دینی در حوزه علمی شیعه مورد استفاده قرار می گیرد و مانند کتاب پدر، یعنی الروضه البهیه همچنان جاویدان و پـایدار است و در پایگاههای حضرت ولی عصر (عج) عطش علمی شاگردان مکتب امیرالمؤمنین عـلی (ع) را فرو می نشاند وقلب آنان را با آبشخورهای پرفیض خود سیراب می سازد اثر گرانبهای دیـگـر فـرزنـدچـنـان پدری، کتاب منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان است که کمتردانشمندی می تواند از آن احساس بی نیازی کند. از نوادگان فاضل او، شیخ محمد بن حسن می باشد. مرحوم خوانساری صاحب روضات الجنات، درباره شهید ثانی چنین می گوید: تا کنون در جمع دانـشـمـندان بزرگ و برجسته شیعه کسی را به یاد ندارم که ازلحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خـوش فـهمی، حسن سلیقه، داشتن نظم و برنامه تحصیلی، کثرت اساتید، ظرافت طبع، معنویت سـخـن و پـختگی و بی نقص بودن آثارعلمی به پای او برسد، بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت،چنان می نمایاند که تالی تلو معصوم (ع) است و بلافاصله در رده پس از معصومان (ع) قرار دارد.[3] شـهـیـد ثـانـی به هنگام میزبانی از واردین بی اختیار می گشت و در پذیرایی ازمیهمانان و تامین حوائج متقاضیان در حد ایثار و فداکاری می کوشید. اساتید: از مجموع بحث ها و مدارک تاریخی دیگری که در زندگی این شهید عالیقدر دردست داریم، به این نـتـیجه می رسیم که شهید ثانی با مسافرتهای متعدد خود، در صددیافتن اساتیدی بود که بتواند بـیـشترین بهره های علمی را از محضر آنان به دست آورداگر چه نمی توانیم نام تمام اساتید او را بـرشماریم، ولی به خاطر مزید اطلاع از آن اساتیدی نام می بریم که اسامی آنان در مدارک تاریخی ضـبط شده است و شهید ثانی ازمحضر آنان مستفیض گشته است و می نمایاند که شهید از درس اکـثـر اساتید برجسته در تمام مذاهب پنجگانه اسلامی استفاده شایان کرده است اینک تعدادی از آنان: 1 ـ پدر او، احمد عاملی جبعی (م 925 ه ق) در میس. 2 ـ شیخ علی بن عبدالعالی میسی (م 938 ه ق) در میس. 3 ـ شیخ محمد بن مکی حکیم و فیلسوف، در دمشق. 4 ـ سید حسن بن جعفر کرکی، در کرک نوح. 5 ـ شیخ احمد بن جابر، در دمشق. 6 ـ شمس الدین طولون دمشقی حنفی، در دمشق. 7 ـ شیخ ابوالحسن بکری. 8 ـ شیخ شمس الدین ابواللطیف مقدسی، در بیت المقدس. 9 ـ سید عبدالرحیم عباسی، در قسطنطنیه. 10 ـ ملا حسن جرجانی. 11 ـ ملا محمد استرآبادی. 12 ـ ملا محمد علی گیلانی. 13 ـ شهاب الدین بن نجار حنبلی. 14 ـ زین الدین حری مالکی. 15 ـ شیخ ناصر الدین طلاوی کفعمی. و اسـتـادان دیـگـری کـه در طی سـفـرهـای عـلـمـی خود با آنان آشنا شده بود و به وسیله آنها اندوخته های علمی خود را لحظه به لحظه فزاینده تر نموده است. [1] . برخی در مورد کلام استاد شهید مطهری، جایی که می فرماید: ظاهرا اهل طوس بوده است، از این روگاهی الطوسی الشامی امضا می کرده است گفته اند که اصل آن الطلوسی الشامی بـوده اسـت طـلوسه روستایی از جبل عامل می باشد، گویا در اعیان الشیعه، ج 7، ص 143 و ریحانه الادب، ج 3، ص 28 آمده است با مراجعه ای که به آدرس اخیر داشتیم، چنین مطلبی نبود جـهـت حـفـظ امانت مطلب استاد به همان صورت اصلی نقل گردید مشاهیر دانشمندان اسلام، قمی، ج 3، صفحات 370 تا 380. عقیقی بخشایشی - تلخیص از کتاب فقهای نامدار شیعه، ص 191
| منبع : اندیشه قم [ شنبه 87/10/7 ] [ 1:0 صبح ] [ ]
|