|
ولادت | این فقیه وارسته در سال 1308 هـ . ق صاحب فرزندی گردید که او را محمد نامید. حکمت الهی بر آن تعلق گرفت که این کودک در همان سنین خردسالی از چشمه عطوفت پدری پارسا و فاضل محروم بماند و در غم ارتحال آن مرد خدا، اوقات را سپری کند. گرچه محمد از حضور پرفیض پدر بیبهره گشت، ولی مادرش که بانویی پاکدامن و صالحه بود، مراقبت و کفالت وی را عهدهدار شد و در جهت تربیت و رشد وی از هیچ گونه کوشش دریغ نکرد و در اولین وهله، وی را به مکتب خانهای در کوهستان فرستاد. محمد توانست قرائت و خواندن و نوشتن را بیاموزد. مادر فداکارش وقتی مشاهده کرد این طفل توانایی آن را دارد که مراتب علمی و درجات دانش را بپیماید، تصمیم گرفت او را به حوزه علمیه بهشهر بفرستد.[1] اساتید محمد نوجوان در حوزه علمیه بهشهر، کتاب شمسیّه را نزد شیخ احمد رحمانی و کتاب مطوّل را از محضر شیخ محمد صادق شریعتی نوه شیخ محمد صالح اشرفی ـ و کتاب معالم را نزد حاج آقا بزرگ کردکویی و تنی چند از مدرسان حوزه علمیه بهشهر آموخت. در درس آیه الله حاج سید محسن نبوی اشرفی که در شمار علمای بزرگ مازندران و جامع معقول و منقول بود، شرکت کرد. آیه الله نبوی در اوایل قرن چهاردهم هجری رهسپار عراق گردید و در درس آخوند خراسانی و آیه الله سید محمد کاظم یزدی و دیگر مشاهیر حوزه علمیه نجف شرکت کرد و پس از اخذ درجه اجتهاد، در سال 1325 هـ . ق به ایران بازگشت و در شهرستان بهشهر ساکن گردید و ضمن تدریس، به رفع مشکلات اجتماعی و حلّ و فصل مسایل مردم پرداخت.[2] وی در ماجرای درگیری طرفداران استبداد و حامیان مشروطه، فشارهای زیادی را متحمل گشت و چون ملاحظه کرد آشفتگیهای پدید آمده توسط این دو گروه، فرساینده و مانع تلاشهای علمی او میباشد، به نجف برگشت و تا پایان زندگی در آن جا ماند و به تربیت طلاب پرداخت و سرانجام در روز یکشنبه 27 جمادی الثانی سال 1373 هـ . ق رحلت نمودو در جوار بارگاه امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ و جنب مقبره مسجد خضرا دفن گردید.[3] حاج آقا خضر اشرفی، معروف به شریعتمدار استاد دیگر آیت الله کوهستانی در حوزه علمیه بهشهر بوده است. پدر وی، آیه الله شیخ اسماعیل شریعتمدار از علمای بزرگ مازندران به شمار می رفت که در بهشهر میزیست.حاج آقا خضرسال ها در بهشهر به هدایت مردم، اداره امور حوزه علمیه بهشهر، رسیدگی به مشکلات مردم و تألیف آثاری چند در فقه و اصول مبادرت نمود. وی در سال 1336 هـ . ق فوت کرد.[4] آیه الله کوهستانی پس از استفاده از دانشوران حوزه علمیه بهشهر، عازم شهرستان بابل (بار فروش) گردید و به مدت 14 ماه در مدرسه کاظم بیک[5] نزد شیخ احمد گرجی به تحصیل پرداخت. استاد دیگر وی در حوزه علمیه بابل، آیه الله العظمی ملا محمد اشرفی (1219 ـ 1315 هـ . ق) میباشد. آیه الله اشرفی پس از بهرهمندی از محضر سعید العلمای مازندرانی، به نجف رفت و در درس شیخ انصاری حاضر گردید و پس از کسب فیض از محضر وی و سایر استادان نجف و سامراء، در 21 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. وی در اندک مدتی، از شهرت بالای علمی و اجتماعی برخوردار گردید و به مقام مرجعیت رسید. مراتب فضل، کمال، زهد، پارسایی، عبادتها و کرامتهایش را شرح حال نگاران در آثار خویش، در حدّ اعلی ستودهاند.[6] با تلاش وی، حوزه علمیه بابل رونق ویژه و جذابیت خاص به دست آورد؛ به نحوی که دانش پژوهان و تشنگان معارف از نقاط گوناگون به سوی این کانون دانش و ارزش کشیده شدند. درسهای اخلاق، مواعظ ارزنده و نکات هشدار دهندهای که آیه الله اشرفی در بحثهای خود مطرح میکرد، در ساختن شخصیت شاگردانش بسیار مؤثر بود. آیه الله کوهستانی این توفیق را به دست آورد تا از خورشید وجود این عالم فرزانه روح و روان خویش را به انوار ملکوتی و انفاس قدوسی منور سازد.[7] ستاره درخشان دیگری که آیه الله کوهستانی از حوزه درسی او استفاده کرد، آیه الله شیخ محمد حسین مازندرانی (1240 ـ 1345 هـ . ق) معروف به «شیخ کبیر» میباشد. شیخ کبیر در حوزههای علمیه قزوین، کربلا و نجف به تحصیل پرداخت و در رشتههای گوناگون علوم اسلامی، تبحری شایسته به دست آورد و در ردیف مجتهدان قرار گرفت. وی به دلیل زهد و تقوای توأم با نبوغ، از مشایخ روایی شیعه گشت. آیه الله العظمی مرعشی نجفی به دریافت اجازه نقل روایت از ایشان مفتخر گردید. نتیجه المقال فی علم الدرایه و الرجال، حواشی بر فرائد الاصول شیخ انصاری، سراج الامه، حدیقه العارفین و تتمیم الدّره فی صلوه الجمعه از آثار اوست.[8] آیه الله شیخ نجفعلی، فرزند حسن نوکندی، معروف به فاضل استرآبادی (1305 ـ 1391 هـ . ق) از دیگر استادان آیه الله کوهستانی در حوزه علمیه بابل میباشد. بنابر نظر برخی، آیه الله کوهستانی معالم الاصول را در حوزه علمیه مشهد، نزد وی فرا گرفت. آیه الله استرآبادی پس از بازگشت از نجف اشرف در شهر بابل اقامت کرد و به هدایت مردم پرداخت. آثارش نشانگر دقت نظر، استواری دانش، ژرفای اندیشه، ایمان و تقوای اوست.[9] سخنان شیوایش چون از اعماق قلبی پاک و درونی تصفیه شده بر میخاست، اثر مفید بر دلها میبخشید. شنوندگان چنان شیفته بیاناتش میشدند که پس از شنیدن سخنرانی او، حتی برای یک بار، مایل بودند همیشه در حضورش باشند. او از این توانایی برای از بین بردن بدعتها و گناهان استفاده میکرد و با پیگیری مستمر افراد را به امور خیر و افعال شایسته تشویق مینمود و اجتماع را به سوی صلاح و پاکی سوق میداد.[10] آیه الله استرآبادی به میزان استعداد و نبوغ فکری آیه الله کوهستانی پی برد و بدین سبب، در تربیت و پرورش وی سعی ویژهای از خود بروز داد و با نهایت فروتنی، در کوهستان به دیدار شاگرد خود رفت و مقام علمی و فکری او را ستود. عزیمت به عتبات آیه الله کوهستانی در جوار بارگاه امام رضا ـ علیه السلام ـ همراه با توسل به پیشگاه آن حضرت، نزد استادان خود به تکمیل دانستههای خود در فقه و اصول و تهذیب نفس پرداخت. با مجاهدات مستمر و تلاش بیوقفه، در ردیف علمای بزرگ و چهرههای تابناک حوزههای علوم دینی تشیع قرار گرفت. وی به منظور تقویت مبانی اجتهادی خود، به عراق رفت. و هم مباحثهاش، آیه الله شیخ محمد تقی آملی نیز در سال 1340 هـ . ق وارد نجف شد.[11] آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی حدود 55 سال در عراق اقامت داشت و از محضر زبدگان فقه و اصول استفاده برد و خود از جمله مراجع طراز اول شد. آیه الله کوهستانی جزو شاگردان او بود.[12] میرزای نائینی که نزدیک به 40 سال از عمر خود را در راه تحصیل و تدریس گذرانده و به مرتبه بالایی از فقاهت رسیده بود، در سال 1316 هـ . ق،وارد نجف شد و به تدریس در مدرسه بکتاشیها پرداخت. پس از مدت کوتاهی، حدود 300 نفر از شاگردان ممتاز آخوند خراسانی در درس او حضور یافتند. درس آیه الله نایینی برای شیخ محمد کوهستانی مشخصات ارزشمندی داشت، زیرا وی با شیوهای جالب تدریس میکرد و افکار تازهای عرضه میداشت و شاگردان خود را به اندیشیدن وادار میکرد.[13] آیه الله نایینی هنگام اعطای گواهی اجتهاد به آیه الله کوهستانی، از علمای حاضر در جلسه استفتاء خویش، از اجتهاد وی سؤال کرد که همه آنان به اجتهاد و عدالت او شهادت دادند. آیه الله العظمی سید محمود شاهرودی که شاگرد آیه الله نایینی و هم درس آیه الله کوهستانی بود، نیز اجتهاد و عدالت او را تأیید کرد. آیه الله نایینی در اعطای گواهی اجتهاد، بسیار دقیق بود. اجازات صادر شده از ناحیه ایشان، مؤید این است که وی در این خصوص نهایت احتیاط را مبذول میداشت.[14] آیه الله آقا ضیاء الدین عراقی (اراکی) استاد دیگر آیه الله کوهستانی میباشد. وی از بزرگترین شاگردان آخوند خراسادنی است که پس از مدتی، از برترین مدرسان فقه و اصول گشت.[15] آیه الله کوهستانی به دریافت اجازه اجتهاد از آقا ضیاء الدین عراقی نایل آمد. در این اجازه، استادش از وی به عنوان عالم، فاضل کامل، علم الهدی، فخر محققان، افتخار اهل تدقیق و غوّاص بحار علوم و مفتاح رموز تحقیق برای عموم مردم نام میبرد.[16] آیه الله کوهستانی پس از ده سال تحصیل در نجف اشرف و اخذ گواهی اجتهاد، به ایران بازگشت تا اندوختههای علمی و میوه دهها سال گشت و گذار در بوستان معرفت و حکمت و فضیلت را در اختیار مشتاقان معارف ناب قرآن و عترت قرار دهد. اهتمامی با اهمیت هنگام بازگشت آیه الله کوهستانی به وطن خویش، ایران به سبب تعدی اجانب و ستم رضاخان، در وضع آشفته و نگران کنندهای به سر میبرد. علما با مشاهده این اوضاع نابسامان به شدت در هالهای از تأثر و رنج روزگار میگذرانیدند. تمامی حوزههای علمیه، مساجد و حسینیهها بسته بود و از اقامه مجالس مذهبی و مراسم دینی به طور جدی جلوگیری میشد، آیه الله کوهستانی به زادگاه خویش برگشت و برای جلوگیری از اجرای نقشههای ضد دینی رضاخان، به آبادیهای گوناگون مسافرت نمود و به ارشاد مردم پرداخت و آنان را از این توطئههای خطرناک، آگاه ساخت. وی در سال 1316 هـ . ق،لنگ احداث حوزه علمیه کوهستان را بر زمین زد و برای تحقق این هدف پاک، بخشی از املاک شخصی خود را که در جنب منزل مسکونیاش قرار داشت، به این امر اختصاص داد و با تلاشی مستمر و توأم با تدبیر و مشی حکیمانه، 5 دستگاه ساختمان گلی بسیار ساده که هر یک شامل چند حجره بود، برای اسکان طلاب احداث کرد. سرانجام حوزه علمیه کوهستان گشایش یافت. پس از تکمیل بنای مدرسه، آیه الله کوهستانی برای نامگذاری حوزه، به قرآن تفأل زد که این آیه آمد: «قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیرٌ، ممّا یجمعون»[17] و با الهام از کلام وحی، این پنج مدرسه را «فضل»، «رحمت»، «فرح»، «خیر» و «جمع» نام نهاد.[18]
[1] . ماهنامه زائر، خرداد و تیر 1380، شماره 79، ص 43. غلامرضا گلی زواره
| تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج 3، ص 388 منبع : اندیشه قم [ سه شنبه 87/12/27 ] [ 1:0 صبح ] [ ]
|