|
عصر عاشورا بود حجاب از سر زنان و دختران حسینی ربوده شد هنگامی که فاطمه صغری (که احتمالا همان رقیه است) بعد از شهادت پدر و سیلی خوردن از دست شمر و اصابت کعب نی به بازو و پاره شدن گوش ؛ عمه اش زینب را می بیند ؛ از هیچکدام از اینها شکایت نمی کند. شکایت فاطمه صغری به عمه اش این است که می گوید : " یا عمتاه هل من خرقة أستر بها رأسی عن أعین النظار " ای عمه جان آیا پارچه ای هست که سر خود را از نامحرمان بپوشانم و عمه ی مظلومه اش جواب می دهد : " فقالت یا بنتاه و عمتک مثلک " ای عزیز برادرم عمه ات هم مانند توست منبع :بحارالانوار ، جلد 45 ، صفحه 61 [ چهارشنبه 92/3/8 ] [ 5:0 عصر ] [ ]
|
|