سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پند آموزگار

معاویه پس از شروع حکومت در سال 41 به وسیله شمشیر و زور مانع نشر فضائل امیرالمومنین شد وحتی دستور داد بر همه منابر و مجالس واعظان و ائمه جمعه علی را لعن کنند.

عمر بن عبدالعزیز که خود از بنی امیه بود در ایام کودکی در هنگام بازی طبق عادت سایر کودکان به لعن امام علی مشغول بود.بر حسب اتفاق آموزگار بصیر و خداشناس وی نیز در حال عبور از کوچه بود و عمر را در حال لعن دید.ولی رد شده وبه مسجد رفت.زمان درس  فرا رسید و عمر به مسجد رفت.ولی استاد را از خود رنجیده یافت.از استاد  دلیل را جویا شدو پاسخ شنید:«آیابر تو معلوم شده است که خداوند اهل بدر را مورد لعن و غضب خویش قرار داده است؟»

-آیا علی از اهل بدر بود؟

-آیا بدر و مفاخرش جز علی به دیگری تعلق دارد؟

-قول می دهم دیگر تکرار نشود...

آن روز گذشت اما او به قول خود عمل کرد تا جریان دیگری پیش آمد.عمر مشاهده می کرد پدرش(که خطیب جمعه بود)؛در ایراد خطبه با فصاحت و بلاغت سخن می گوید؛ اما در لعن علی لکنت زبان ودرماندگی در او پدید می آید.

علت را که از پدر پرسید، پدرش پاسخ داد:« فرزند عزیزم، اگر مردم آنچه را که پدرت در فضیلت این مرد می داند،  بدانند؛دنبال ما را رها کرده و پی فرزندان او خواهند رفت.» سخن آموزگار و اقرار پدر تکان سختی به روحیه عمر وارد کرد و با خود عهد کرد اگر به خلافت برسد این عادت زشت را از میان بردارد و هنگام رسیدن به خلافت به عهد خود وفا و لعن علی را قدغن اعلام کرد.


[ یکشنبه 91/9/26 ] [ 12:24 صبح ] [ ]

بر حسب اتفاق در یک شب جمعه به مسجد حسین آباد اصفهان رفتم. مراسم دعای کمیل برپا بود و صدای کسی که دعا را می خواند بسیار آشنا. بعد از اتمام دعا و روشن شدن چراغها، با کمال تعجب دیدم کسی که دعا را می خواند شهید بابایی بود. جلو رفتم و پس از سلام گفتم: « جناب سرهنگ! قبول باشد ان شاءالله ». کسانی که اطراف ما بودند با شنیدن نام سرهنگ، به شهید بابایی نگاه کردند. ظاهراً ایشان ناراحت شده بود و به من گفت: « کاش واژه سرهنگ را نمی گفتی ». بعداً متوجه شدم که تا آن لحظه اهل مسجد شهید بابایی را نمی شناختند. ایشان هر شب جمعه به عنوان فردی عادی، دعای کمیل آن مسجد را می خوانده است. بعد از آن او دیگر در آن مسجد دعای کمیل نخواند چون دوست داشت ناشناس بماند.

                                                            گردآورنده : سید محسن میرمسیب


[ یکشنبه 91/9/19 ] [ 5:19 عصر ] [ ]

از احکام مکان نمازگزار:

مستحب است انسان نماز را در مسجد بخواند و در اسلام بر این مسئله سفارش بسیار شده است و ترتیب اولویت مساجد برای نماز خواندن از نظر ثواب بدین شرح است:

1.     مسجد الحرام.

2.     مسجد النبی(صلی الله علیه و آله) در مدین? منوره.

3.     مسجد کوفه.

4.     مسجد بیت المقدس.

5.     مسجد جامع هر شهر.

6.     مسجد محله.

7.     مسجد بازار.

                                                 گرد آورنده : مصطفی صاحب الامری


[ شنبه 91/9/18 ] [ 9:33 عصر ] [ ]

بخواهیم که بیاید

آیت الله بهجت : «آیا نباید درفکر این باشیم که از کسی که خداوند برای اصلاح جامعه قرار داده بخواهیم که بیاید» چرا باید در فکر باشیم اما چه کنیم که دنیا زدگی و روزمرگی ما را فرسنگ ها از خواستن امام دور کرده است.

- رخشاد،در محضر بهجت،ص108.


[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 12:48 صبح ] [ ]

«اللهم صل علی محمد و آل محمد»، «اللهم صل...»

تا خواست دوباره حرفی بزند،بچه ها صلوات سوم را

بلند تر فرستادند. آخر سر، خودش فهمیده بود کارش

اشتباه است. داشت غیبت می کرد...

 


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 3:47 عصر ] [ ]

برادرم ، من در این گرمای تابستان چادر سر میکنم ، سخت است ولی تنها 3 ماه است ، چادر آزادی حرکت و دستانم را می گیرد ، سخت است ولی نه زیاد،

چادر سر کردن مسئولیت می آورد و انتظار ، ولی تمام اینها سخت تر از کار تو نیست ، سخت تر از کار تو نیست که باید در تمام طول سال سر به زیر راه بروی و از میان شیاطین متحرک کوچه ها و خیابان ها، از میان بانوانی که نتوانسته اند خودنماییشان را کنترل کنند ، سالم رد شوی ،

از تو سخت تر نیست که همیشه باید مراقب خودت باشی وقتی می خواهی بیرون بروی یا فیلمی ببینی یا به اینترنت وصل شوی ، زیرا شیاطین برایت کمین کرده اند . از تو سخت تر نیست که در این هجوم بی مهابای وسوسه های دلفریب و پلیدی های نا جوانمردانه باید پاک باقی بمانی.

و خداوند مرد را قوی آفرید زیرا وظیفه ات بسی سنگین تر است و اگر در این آزمون ها پیروز شدی ،مردی خدایی میشوی!


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 1:23 صبح ] [ ]

بچه ها میگویند خوش میگذرد؛ بیــــخیال!

اما من بیخیال نمی شوم

کیست که نداند بعد از این همه نگاه،

تنها چیزی که میماند خیال است!


[ دوشنبه 91/9/6 ] [ 12:0 صبح ] [ ]

امام حسین (علیه السلام) : ای پسر آدم همانا تو مانند روزگاری ، هر روزی که بر تو بگذرد قسمتی از عمرت کاسته و کم میگردد.  ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 98

امام حسین (علیه السلام) : هرکس زبانش راستگو باشد کردارش پاکیزه باشد و هرکس نیت خیر داشته باشد روزیش فراوان گردد و هرکس با زن و بچه اش خوشرفتار باشد عمرش طولانی شود.  ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 323

امام حسین (علیه السلام) : فقیران و تهی دستان مومنان چهل سال زودتر از ثروتمندان وارد بهشت میشوند ، امام (علیه السلام) برای درک بیشتر این موضوع مثالی را هم بیان فرمودند : مانند دو کشتی که از گمرک می گذرند ، مامور وصول گمرک به آن دو کشتی نگاه میکند و یکی از آنها را پر از بار می بیند و دستور می دهد آنرا نگه دارید.  ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 370

امام حسین (علیه السلام) : ایمان بنده مومن کامل نمیشود مگر اینکه در او چهار خصلت باشد : 1.اخلاقش نیکو باشد ، 2.بخشنده باشد ، 3.از گفتن حرفهای زیادی خودداری کند ، 4.زیادی مالش را انفاق کند.  ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 454

امام حسین (علیه السلام) :
در حال رفتن به کربلا فرمودند : من مرگ را نمی بینم جز سعادت ، و زندگی با ستمگران را نمی بینم مگر ستوه و بی قراری.  تحف العقول صفحه 176


ادامه احادیث در ادامه مطلب


ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/9/5 ] [ 4:19 عصر ] [ ]

همین که نام مرا میبرند میگریم

چارپاره ای برای بانو ام البنین(س)

 

دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم

دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!

دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز!"

فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر

 

مدام بر لب من "ان یکاد" و "چارقل" است

که چشم بد ز رخت دور بهتر از جانم!

بدون خُود و زره نشنوم به صف زده ای

اگرچه من هم "جوشن کبیر" میخوانم

...

شنیده ام که خودت یک تنه سپاه شدی

شنیده ام که علم بر زمین نمی افتاد

شنیده ام که به آب فرات لب نزدی

فدای تشنگی ات ...شیر من حلالت باد

  ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/9/5 ] [ 12:31 صبح ] [ ]

عباس یعنی ماه شب های مدینه       عباس یعنی آرزوهای سکینه

عباس یعنی دست راست حی داور   عباس یعنی خون ثارالله اکبر

عباس یعنی مظهر کل حقایق         عباس یعنی باب حاجات حقائق

عباس لاله ای در چشم صحرا        عباس یعنی شعله ای در قلب دریا

عباس یعنی عاشقی بی دست و سر   عباس یعنی کشته ی صد پاره پیکر

عباس یعنی باب باب الله اعظم         عباس یعنی غیرت الله مجسم

ارث ادب از مادرش ام البنین برد     ارث شجاعت از امیرالمومنین برد

تنهای تنها قدرت صد لشگراش بود   آخر دعای فاطمه پشت سرش بود


[ شنبه 91/9/4 ] [ 8:0 صبح ] [ ]
<      1   2   3   4   5   >>   >

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 62
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 562109