سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

إنا لله و إنا إلیه راجعون

مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی به دیدار معبود شتافت 

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با تأسف و تأثر فراوان از ارتحال فقیه مجاهد مرحوم مغفور حضرت آیت ‌الله آقای فاضل ‌لنکرانی رضوان ‌الله ‌تعالی‌علیه اطلاع یافتم.

این ضایعه ‌ئی سنگین برای حوزه‌ علمیه‌ و ملت شریف ایران است.
حوزه‌ی علمیه یکی از استوانه های علمی و تحقیقی و یکی از استادان برجسته‌ خود، و ملت ایران یکی از مراجع تقلید انقلابی و بیدار و پرتحرک خود را از دست داد.

ایشان در سالهای طولانیِ دوران اختناق در شمار برجستگانی از حوزه‌ علمیه‌ قم بودند که در میدانهای گوناگون مبارزات حضور داشته و رنج تبعید را به جان خریدند، و پس از پیروزی انقلاب از جمله‌ روحانیون نامداری بودند که نقشهای مهمی در همه‌ موارد حساس ایفاء نمودند. رحمت خدا بر ایشان باد.

اینجانب این مصیبت بزرگ را به حضرت بقیه ‌الله ارواحنافداه و به مراجع عظام و علمای اعلام و فضلاء و طلاب حوزه‌ مبارکه و به عموم ملت ایران تسلیت میگویم.

همچنین به خانواده‌ مکرّم و آقازادگان ارجمند و دیگر بازماندگان و منسوبان ایشان عرض تسلیت کرده، تسلّا و صبر آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.

والسلام علی عباد الله الصالحین
سیّدعلی خامنه‌ای
بیست و ششم خرداد 1386


[ شنبه 86/3/26 ] [ 11:17 عصر ] [ ]


بسم الله الرحمن الرحیم

 با عرض سلام  و تسلیت  ایام سالگرد ارتحال  جانسوز حضرت امام (رحمه الله علیه ) خلاصه ای از زندگینامه حضرت را خدمتتان تقدیم می کنم
 حضرت امام  مولودی از سلاله ی عصمت و طهارت در 20 جمادی الاخر 1320 ه. ق مصادف با میلاد دخت گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله گام به عرصه وجود نهاد . نام پدرش آیت الله شهید سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود . وی را روح الله نامگذاری کردند. مرحوم سید مصطفی که تحصیلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا با کسب معارف الهیه ادامه داده بود ، زمان میرزای شیرازی در زمره علما و مجتهدین آن عصر قرار داشت  و از نجف که بازگشت ، زعامت اهالی خمین را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعدیات دستگاه ظالم  پرداخت . او در خمین ، با ایجاد جلسات معارف اسلامی به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام کرد؛ و سرانجام در راه خمین و اراک به دست طاغوتیان  و اصحاب شقاوت شهید شد. امام ( ره ) در پنج ماهگی یتیم شد و بعد از شهادت پدر،  تحت سرپرستی مادر ، عمه و دائی مهربانش پرورش یافت. امام تحصیلات مقدماتی را در خمین نزد میرزا محمود شروع کرد و سپس آن را در مکتب ملاابوالقاسم در مدرسه جدید التأسیس احمدیه ی آن دیار ادامه داد. در سن پانزده سالگی ، تحصیلات فارسی آن روز را به اتمام رسانید و نزد برادر بزرگش مرحوم آیت الله پسندیده ، صرف ، نحو و منطق را شروع کرد و تا سال 1338 ه. ق از محضر ایشان بهره کافی برد

در سن 19 سالگی هنگامی که چهار سال از وفات مادرش می گذشت ، به واسطه روح تشنه و جستجوگرش راهی حوزه علمیه اراک  شد که ازحوزه های بزرگ دینی به شمار می رفت و تحت  زعامت و سرپرستی مؤسس حوزه علمیه ی  قم مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشرف واز شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم میرزای شیرازی ، اداره می شد. در سال 1340 ه.ق آیت الله حائری یزدی به درخواست علمای بزرگ شهر مذهبی قم از اراک مهاجرت و تحت الطاف الهی موفق شد حوزه علمیه قم را تأسیس کند  .  امام ره در پی استاد، حوزه اراک را ترک کرد و در حوزه علمیه ی قم به تحصیل پرداخت و درمحضر آیت الله حائری یزدی پایه های علمی و مبانی فقهی و اصولی را تکمیل کرد و در محضر مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر یزدی ( معروف به حکیم) درعلم هیئت مهارت یافت. امام ( ره ) از استاد و مراد خود مرحوم آیت الله شاه آبادی  متون مختلف عرفان، حکمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در دریای علوم اسلامی غرق کرد .  در سال 1345 ه. ق سطوح را به پایان رسانید و به درجه اجتهاد نایل آمد و بدون نیاز علمی و فلسفی به حوزه های علمیه نجف در زمره ی مجتهدین و نوابغ فقهی قرار گرفت. در سال 1348 ه.ق با دخت مکرمه مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا محمد ثـقفی تهرانی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو پسر و سه دختر بود . امام ( ره )  در سال 1347 ه.ق در حالی که فقط 27 سال داشت، تدریس فلسفه را آغاز کرد. سپس در سال1364 ه. ق همزمان با ورود آیت الله بروجردی به قم به تدریس علوم منقول ،  خارج فقه و اصول پرداخت .  قبل از آن ، مدتی به تدریس " سطوح" اشتغال داشت و کتاب های فقه و اصول را با بیانی شیوا و رسا برای طلاب و فضلا شرح و بسط می داد . 

 ایشان از همان اوان جوانی ، مبارزات سیاسی خویش را علیه ظلم و جور آغاز نمود و چندین بار تبعید و زندانی شد.

امام در پیروزی انقلاب اسلامی ، نقش بزرگی را در رهبری  مردم  برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعید به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدایت جامعه را بر عهده داشت و بالاخره در 14/ خرداد/1368 ، دنیای خاکی را وداع گفت و به عرش الهی هجرت نمود.

 راهش پر رهرو باد  / به نقل از سایت  تبیان


[ یکشنبه 86/3/13 ] [ 10:20 عصر ] [ ]

نهم خرداد ماه 1386 هجری شمسی ، برابراست با 13 جمادی الاول 1428قمری و 30 می   2007 میلادی

تاریخ.

1417 سال پیش در چنین روزی در سال 11 هجری ، 75 روز پس از شهادت  پیامبر (ص) ،  شهادت مظلومانه صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا (س) در مدینه واقع شد .

قول های دیگر درباره شهادت آن حضرت در سوم جمادی الثانی آمده است . در شب 14 جمادی ، امیرالمومنین (ع) به همراه جمعی قلیل از گلهای سر سبد اصحاب ، بدن مطهر صدیقه کبری (س) را به خاک سپردند .

به سند صحیح از حضرت صادق (ع) روایت شده است که حضرت فاطمه (س) ، 75 روز بعد از پیامبر (ص) زنده بود .

زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن که در جوانى به خزان گرایید، در همان دوران کوتاه، درس هاى فراوانى براى پیروان حضرتش به جا گذاشت.

- ولادت حضرت فاطمه (س) با انزواى مادربزرگوارش ازسوى زنان قریش همراه شد. آنان به دلیل ازدواج حضرت خدیجه (س) با پیامبر اسلام (ص) با وى قطع رابطه کردند و حاضر نشدند در لحظات دشوار وضع حمل به یارى او بشتابند. بدین شکل زهراى اطهر (س) در فضایى آکنده از مظلومیت متولد شد.

- کودکى فاطمه مرضیه (س) با دوره نخست تبلیغ دین در مکه توأم گردید. مشاهده پدر که به ضرب سنگباران زخمى شده یا شکمبه شتر بر سر و روى مبارکش ریخته اند، بخشى از سهم کودکى فاطمه (س) در رسالت دشوار رسول خدا محمد (ص) بود. اوج این سختى، در سه ساله محاصره در شعب ابى طالب (ع) به وقوع پیوست. تلخ کامى هایى که با مرگ مادر عزیزش، تلخ تر شد.

- آغاز نوجوانى آن حضرت در مدینه با جنگ هاى پى درپى علیه مسلمانان همراه شد. عروس خانه امیرالمؤمنین علیه السلام در غیاب همسر خود که سردار بى بدیل سپاه اسلام بود، بارسنگین کارهاى خانه و رسیدگى به فرزندان خردسال را به دوش مى کشید

. داستان دستان زهراى مرضیه (س) که از چرخاندن آسیاب سنگى زخم شده بود و چادر وصله دار حضرتش که سلمان را به گریه انداخت، همچنین ماجراى شبهاى خانه على علیه السلام که فرزندان کوچکش گرسنه سر بر بالین مى گذاشتند، گوشه هایى از درد و رنج نوعروس آسمانى اسلام است که همگى به پاى نهال نورس اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود.

- ماجراهایى که پس از رحلت رسول خدا (ص) بر فاطمه مرضیه (س) گذشت و شدت حزن و اندوه آن گرامى در آن دوران به وصف نمى آید.

تعبیر خود ایشان در شعر منسوب به حضرتش این است : مصیبت هایى بر من فروریخت که اگر به روزها افکنده مى شد آنها را به شبهاى تاریک بدل مى نمود.

حضرت فاطمه زهرا (س) در دوران کوتاه رحلت رسول خدا (ص) با شهادت خویش، یکبار به مسجد نبوى پاى گذاشت و خطبه خواند چنان که عظمت و هیبت کلام فاطمى ستونهاى مسجد و بلکه عرش الهى را به لرزه انداخت.

در شرایطى که جو سنگین حاکم بر مدینه نفس ها را در سینه ما خفه مى کرد، دختر پیامبر (ص) حقایق را در چهره مسلمانان نهیب زد :

« اى بندگان خدا شما پرچمداران امر و نهى و حاملان دین و وحى او هستید، شما امانتداران خدا بر خویشتن بوده و مأمور رسانیدن احکام دین او به ملل دیگر مى باشید... به سوى شما از میان خودتان پیامبرى آمد که رنج و ناراحتى شما بر او دشوار بود و بر ایمان آوردن شما حرص مى ورزید و به مؤمنین دلسوز و مهربان بود... و هنگامى که خداى تعالى خانه جاودانى انبیا و جایگاه برگزیدگان را براى پیغمبرش اختیارنمود، کینه هاى درونى و نفاق شما ظاهر گشت و جامه دین مندرس و فرسوده شد، گمراهان خاموش به سخن درآمدند و گمنامان فرومایه دعوى نبوغ کردند ...  کجا مى روید در حالى که کتاب خدا پیش روى شما است. کتابى که مطالب و امورش هویدا و احکامش درخشان و نشانه هایش روشن و نواهیش آشکار و اوامرش واضح است و شما آن را پشت سر خود انداخته اید؟ آیا قصد اعراض از قرآن را دارید و یا به غیر قرآن مى خواهید داورى کنید و حکم غیر قرآن براى ستمکاران چه بد جزایى است! و هر که جز اسلام دین دیگرى اختیار کند از او پذیرفته نشود و در قیامت جزو زیانکاران خواهد بود...»

همه هستى و لحظه لحظه عمر حضرت فاطمه (س) یک بانگ را تکرار مى کرد. فریاد اعتنا و توجه به دین خدا، آنچنان که خداوند خود خواسته و بدان امر فرموده : فریاد بیدار باش به مسلمانان که خط اصیل دین را گم نکنند و این نهیب ها در دوران پررنج پس از پیامبر (ص) تا لحظه شهادت بانوى اسلام، به شکل فریادهاى اعلام مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام و یادآورى حق پایمال شده او که نشانه زیر پا نهادن دین خدا بود، درآمد.

برگرفته از سایت تبیان


[ جمعه 86/3/11 ] [ 9:1 عصر ] [ ]

1خرداد  :5 جمادى الاول =ولادت حضرت زینب
حضرت زینب ،پیام رسان نهضت عاشورا، دختر على علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام در پنجم جمادى الاول سال پنجم هجرى متولد شد. از القاب او مى توان عقیله بنى هاشم ، عارفه ، عالمه ، محدثه و فاضله رانام برد. این بانوى بزرگوار از جدش رسول خدا و نیز پدر و مادر بزرگوارش حدیث روایت کرده است . دو پسرش به نام هاى محمد سالار اسیران ، در سفر اسارت در کوفه و دمشق خطبه هاى آتشین ایراد و دستگاه ستم بنى امیه را رسوا نمود.
# در مقابل یزید، حضرت زینب سلام الله علیها ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنى امیه در عمرشان همچون تحقیرى نشنیده بودند.
صحیفه نور جلد 17، ص 59
# همان مقدارى که فداکارى حضرت ، ارزش پیش خداى تبارک و تعالى دارد و در پیشبرد نهضت حسین سلام الله علیه کمک کرده است ، خطبه هاى حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تاءثیر داشته است .
صحیفه نور جلد 17 ، ص 59

1خرداد: آغاز محاصره اقتصادى ایران توسط آمریکا
شیطان بزرگ ، آمریکاى جنایتکار، که به ایران پس از انقلاب به چشم همان ایران دوران ستمشاهى مى نگریست ، در اول خرداد 1359 به دنبال شکست هاى سیاسى و تبلیغاتى خویش براى رهایى گروگان ها، به (تحریم اقتصادى ) توسل جست ، اما از همان آغاز، شکست چنین توطئه اى روشن بود.زیرا که این اقدام نمى توانست ایران را از خواسته هاى به حق خود باز دارد.امام راحل این ترفند دشمن را به فال نیک گرفته آن را هدیه اى الهى براى رسیدن به استقلال اقتصادى کشور دانستند.
# ما از محاصرات اقتصادى نظامى ...ابرقدرتها نمى ترسیم ، فرضا که آنها وارد بشوند در اینجا، ما قدرت در مقابلشان ایستادگى مى کنیم .
صحیفه نور جلد 12،ص 92
# ... ما را نترسانید از اینکه به شما براى خاطر انساندوستى گرسنگى مى دهیم تا بمیرید، نخیر، اینطور، روزى ما با خداست و ما قدرت این را داریم که از این زمین خدا روزیمان را بیرون بیاوریم .
صحیفه نور جلد 11،ص 12
فعالتر مى شویم ، به نفع ماست ...
صحیفه نور جلد 11،ص 158
من اعتقادم این است که اگر ما در محاصره اقتصادى ده سال ، پانزده سال واقع بشویم ، شخصیت خودمان را پیدا مى کنیم ...وقتى این احساس ‍ پیدا شد در یک ملتى که من خودم باید هر چیز مى خواهم تهیه کنم ،دیگران به من نمى دهند، مغزها به راه مى افتد.
صحیفه نور جلد 14،ص 77
# این محاصره اقتصادى را که خیلى از آن مى ترسند من یک هدیه اى مى دانم براى کشور خودمان ...مهم این است که ما بفهمیم دیگران به ما چیزى نمى دهند.
صحیفه نور جلد 14،ص 77-78
# محاصره اقتصادى که شما مى کنید و یک ملت مظلوم را مى خواهید در تنگناى محاصره قرار بدهید، این با چه اصل از اصول دنیا،از قوانین دنیا منطبق است .
صحیفه نور جلد 12،ص 154
# دخالت شماها همه در کشور ما و حصر اقتصادى شماها،در آن اراده ملت ما، آن تصمیم و اراده ملت ما اثر نخواهد کرد و ما مهیاى مرگ هستیم .
صحیفه نور جلد 12،ص 154


3 خرداد
فتح خرمشهر
با آغاز جنگ تحمیلى ، شهر خرمشهر، پس از 35 روز پایدارى و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن بعثى درآمد.با آغاز عملیات هاى تهاجمى در سیر کلى جنگ ، عملیات بیت المقدس با هدف آزادسازى بندر خرمشهر در بامداد روز 10 اردیبهشت ماه 1361 با رمز مقدس (یاعلى بن ابى طالب )آغاز شد.این عملیات گسترده داراى 4 مرحله بود و رزمندگان کفر ستیز اسلام موفق شدند پس از 24 روز رزم شجاعانه ، این شهر را که 578 روز در اسارت دشمن بود، در سوم خرداد همان سال به طور کامل از لوث متجاوزان بعثى پاک نمایند.
# این جانب با یقین به آن که
(ماالنصر الا من عندالله ) از فرزندان اسلام و قواى سلحشور مسلح که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیة الله الاعظم (ارواحنالمقدمه الفدا)را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هایى در دست ابرقدرتان خصوصا آمریکاى جهانخوار بیرون آورد و نداى الله اکبر را در خرمشهر عزیز طنین انداز کرد و پرچم پرافتخار لاااله الاالله را بر فراز آن شهر خرم که با دست پلید جنایتکاران قرن به خون کشیده شده و خونین شهر نام گرفت تشکر کنم .
# آنان به یقین تقدیر ناجى بشریت و برپا کننده عدل الهى در سراسر گیتى روحى لتراب مقدمه الفدا مى باشند آنان به آرم
(( ( ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمى ) )) مفتخرند.
# مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهى و ضایعات کم غنائم بى پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتى این ابرجنایتکار دهر به تباهى کشیده شده اند سرافرازانه براى اسلام و میهن عزیز افتخار ابدى به هدیه آوردید.
# مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانى هستند که ستاره درخشنده پیروزى هاى آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور افشانى خواهد کرد.صحیفه نور جلد 16،ص 154
# کدام قدرت بزرگ است که در دل اینها آنطور رعب و ترس مى افکند که فوج فوج خود را تسلیم مى کنند؟در صورتى که آنها در پناهگاه هایى که با همه جور تجهیزات مجهز بود،زندگى مى کردند.
صحیفه نور جلد 16، ص 165


[ جمعه 86/2/28 ] [ 8:58 عصر ] [ ]

2 اردیبهشت
تاءسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
حضرت امام خمینى قدس سره در دوم اردیبهشت سال 1358 طى فرمانى به شوراى انقلاب اسلامى رسما تاءسیس نهاد مقدس (سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ) را اعلام کرد و شوراى انقلاب با تاءسیس ‍ شوراى فرماندهى سپاه گام اساسى را در جهت سازماندهى این نهاد برداشت . سپاه در آغاز تاءسیس ، صرفا یک نیروى شهرى به حساب مى آمد، اما حضور در صحنه هاى گوناگون انقلاب بخصوص جنگ تحمیلى موجب شد تا حضرت امام قدس سره در 26 شهریور 64 طى فرمانى ، تشکیل نیروهاى سه گانه زمینى ، هوایى و دریایى سپاه را ابلاغ نماید.
# سپاه پاسداران که رکن بزرگ در پیروزى انقلاب اسلامى است با اقتدا به مولاى خود سید مظلومان علیه السلام نجات بخش ملت ایران و اسلام عزیز از شب هاى تاریک و ظلمانى ستم شاهى بوده و در پاسدارى از انقلاب و هدف هاى آن عامل مؤ ثر و رکنى رکین بوده است .
صحیفه نور جلد 16،ص 157
# من از سپاه راضى هستم و به هیچ وجه نظرم از شما برنمى گردد.
# اگر سپاه نبود کشور هم نبود.
# چشم من به شماست شما هیچ سابقه اى جز سابقه اسلامى ندارید.
صحیفه نور جلد 8، ص 258
2 اردیبهشت
اعلام انقلاب فرهنگى
عدم همراهى فکرى دانشگاهها با حوادث انقلاب اسلامى و وجود عناصر وابسته به رژیم پهلوى در دانشگاهها و نیز حرکات خصمانه گروههاى نفاق در تبدیل کلاس هاى درس ، به ستادهاى عملیاتى خود براى تعرض مسلحانه به جمهورى اسلامى ، لزوم انقلاب فرهنگى در عرصه دانشگاهها را ایجاب مى کرد. از اینرو پس از اولتیماتوم سه روزه شوراى انقلاب به گروهکها مردم در 2 اردیبهشت 59 دانشگاه ها را تصرف کردند و امام هم از این عمل حمایت نمودند و دانشگاه ها تا27 آذر 61 تعطیل شد.
# خروج از فرهنگ بدآموز غربى و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامى - ملى و انقلاب فرهنگى در تمام زمینه ها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که براى تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ ریشه دار غرب مبارزه کرد.
صحیفه نور جلد 19، ص 80
# ملت عزیز ایران و سایر کشورهاى مستضعف جهان اگر بخواهند از دام هاى شیطنت آمیز قدرتهاى بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند چاره اى جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند.
# و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدى که در دبستان ها تا دانشگاه ها را یافتند و با تعلیم و کوشش در رشته هاى مختلف علوم و تربیت صحیح و تهذیب مراکز تربیت و تعلیم از عناصر منحرف و کج اندیش ، نوباوگان را که از ذخایر کشور و مایه امید ملتند همدوش با تعلیم در همه رشته ها به حسب تعالیم اسلامى تربیت و تهذیب نمایند.
# و علوم اسلامى را که مربى اخلاق و مهذب نفوس است که به دست کارشناسان اسلامى داده تا نوباوگان و جوانان عزیز را بدین مکتب جامع روانبخش آشنا و از تعالیم علمى و عملى آن برخوردار سازند.
صحیفه نور جلد 15، ص 268 -267
# ما باید با تمام وجود به استقلال فرهنگى برسیم که استقلال فرهنگى پایه و اساس کشورى آزاد و مستقل است .
# استادان عزیز باید خود این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامى است که نجاتبخش کشور و ملت مان مى باشد.
# به فرهنگ غنى ایران اسلامى تکیه کنید و مطمئن باشید که پیرزى از آن شماست .
صحیفه نور جلد 17، ص 35
5 اردیبهشت
شکست حمله نظامى آمریکا به ایران در طبس
پس از اشغال لانه جاسوسى ، آمریکا براى کسب حیثیت برباد رفته خود و براى رهایى گروگان ها دست به یک اقدام نظامى زد. بدین ترتیب که 6 فروند هواپیماى c130، 8 فروند هلیکوپتر نفربر به همراه 90 کماندوى مخصوص را وارد صحراى طبس کرد تا با همکارى مزدوران داخلى ، نقشه خود را در انتقال گروگان ها به خارج از مرزهاى ایران عملى سازد. در 5 اردیبهشت 1359 آمریکایى ها و ابزار پیشرفته نظامى آنها را در صحراى طبس نابود کرد.
# کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه حیثیت سیاسى خود را به صفر رساند و از ریاست جمهورى باید قطع امید کند.
صحیفه نور جلد 12، ص 58
# کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده است و از اداره یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است .
صحیفه نور جلد 12، ص 58
# مقتضى است براى رسیدگى به جرائم آمریکا در حمله نظامى به ایران ، از گروه هاى مختلف دعوت شود که مشاهده کنند آمریکاى جهانخوار با ادعاهاى طرفدارى از حقوق بشر و صلح دوستى و انساندوستى با یک ملت مستقل چه معامله اى کرده است .
صحیفه نور جلد 12، ص 60
# حمله نظامى آمریکا که مخالف جمیع موازین و قراردادهاى بین المللى است و اگر با شکست مفتضحانه در هم کوبیده نشده بود منطقه را به آتش کشیده بود....
صحیفه نور جلد 12،ص 64
# اکنون که شیطان بزرگ دست به کار احمقانه اى زده است ، ملت شریف و رزمنده ما باید به امر خداى تبارک و تعالى با تمام توان خود و با اتکال به قدرت خداى متعال مهیا شود و آماده نبرد با دشمنان خود گردد.
صحیفه نور جلد 12، ص 58،59
6 اردیبهشت
شهادت حجة الاسلام شاه آبادى
# حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدى شاه آبادى از مبارزان نهضت امام قدس سره و نماینده دوره اول مجلس شوراى اسلامى پس ‍ از بارها حضور در جبه هاى جنگ تحمیلى ، سرانجام در 6 اردیبهشت 1360 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش توپ متجاوزان بعثى به شهادت رسید.
# این شهید عزیز علاوه برآنکه خود مجاهدى شریف و خدمتگزارى مخلص براى اسلام بود و در همین راه به لقاءالله پیوست ، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقا حیات روحانى به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمى آیم .
صحیفه نور جلد 18،ص 267
8 اردیبهشت
روز جوان
دوره جوانى ، ایام بنیانگذارى و شکل گیرى شخصیت و تفکر انسان است . جوان هنگامى که خود را مى یابد، (بلوغ عقلى ) خود را مواجه با دنیاى عظیمى مى بیند که باید در آن ایفاى نقش کند و از تمام توان و استعداد خود بهره گیرد. در کشورى مانند ایران که درصدر بالایى از جمعیت را نسل جوان تشکیل مى دهد، توجه به این آینده سازان ضرورى است ، به همین بهانه روز 8 اردیبهشت را روز جوان نام نهاده اند تا مسائل این قشر بهتر بررسى شود.
# جوانى ...فصل شعر و شعور است . باده عشق
# ذخایر ما این جوانها هستند.
صحیفه نور جلد 1،ص 91
# امید من به شما جوانان است .
صحیفه نور جلد 5،ص 244
# جوان قلبش لطیف است ، ملکوتى است .
صحیفه نور جلد 22، ص 6
# مبارزه عملى براى جوانان ، زنده کردن روح جستجو و کشف واقعیتها و حقیقتهاست .
صحیفه نور جلد 2،ص 243
# تا جوانى در دست تو است کوشش کن در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب . باده عشق
# بر جوانها لازم است که کیفیت معاشرت مؤ انست خود را ملتفت باشند و از معاشر بد اجتناب کنند اگر چه دل آنها محکم به ایمان باشد.
چهل حدیث
# امید من به شما توده جوان است به شما توده معلم است .
# من امید این را دارم که مقدرات مملکت ما بعد از این بدست شما عزیزان بیفتد و مملکت ما را شما عزیزان حفظ کنید.
# من امید آن را دارم که شماها با علم و عمل تهذیب نفس ، با علم و عمل صالح بر مشکلات خودتان غلبه کنید.
صحیفه نور جلد 4،ص 179
# باید هر جوانى یک نیرو باشد براى دفاع از اسلام و همه مردم و هر کس در هر شغلى که هست مهیا باشد براى جلوگیرى از کفر و الحاد و هجوم بیگانگان .
صحیفه نور جلد 19،ص 139
# جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست ، با یک دست قرآن را و با دست دیگر سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از آن سلب نمایید.
# چنان با دوستانتان رحیم باشید که از ایثار هر چه دارید نسبت به آنان کوتاهى ننمایید.
# آگاه باشید که جهان امروز دنیاى مستضعفین است و دیر یا زود پیروزى از آنان است و آنان وارثین زمین و حکومت کنندگان خدایند.
صحیفه نور جلد 12، ص 19
# نکته دیگرى که از باب نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض ‍ مى کنم این است که در مسیر ارزشها و معنویات از وجود روحانیت و علماء متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطى خود را بى نیاز از هدایت و همکارى آنان ندانید.
صحیفه نور جلد 2،ص 242
10 اردیبهشت
کشف کودتاى حزب توده
با تلاش سربازان گمنام امام زمان (عج ) و پیگیرى پاسداران جان بر کف ، عده اى از سران حزب توده به جرم براندازى نظام ، جاسوسى به نفع بیگانگان ، سرقت و نگهدارى اسلحه و نفوذ در مراکز نظامى و انتظامى در 10 اردیبهشت 1362 دستگیر شدند.
# توجه به کارآمدى امنیتى و اطلاعاتى این جوانان گمنام ... در به دام انداختن سران خیانتکار حزب توده که چون مار پر خط و خال در براندازى اسلام جز به هدایت تعالى و عنایات خاصه ولى الله الاعظم ارواحنا فداه صورت نگرفته است .
# همین قدر و منزلتى که ملت ما و ما براى آن عزیزانى که جاسوسخانه آمریکا را از بین بردند، براى این جوانانى که این جاسوس هاى غیر انسانى و اسلامى را...دستگیر کردند...براى اینها هم قائلیم ...
صحیفه نور جلد 17،ص 258
11 اردیبهشت

روز جهانى کارگر
در اول ماه مه 1886 پلیس شیکاگو (در آمریکا) تظاهرات اعتراض آمیز کارگران در تشکیل اتحادیه هاى کارگرى را به خاک و خون کشید و چند تن از رهبران آنها را به مرگ محکوم کرد.در سال 1889 کنگره بین المللى کارگران در پاریس ، به پیشنهاد نماینده کارگران آمریکا، روز اول ماه مه را به عنوان روز جهانى کارگر برگزید و در پى آن در بسیارى از کشورهاى دنیا کارگران ، با برپایى مراسمى ، یاد و خاطره کارگران به خاک و خون کشیده شده و آن روز را زنده نگه مى دارند.
# از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله شنیده اید که نقل شده است که کف دست یک کارگر را...بوسید و این ، یک نشان ارزش است براى کارگر در طول تاریخ .
صحیفه نور جلد 16،ص 14
# چرخ عظیم جوامع بشرى با دست تواناى کارگران در حرکت و چرخش است . حیات یک ملت مرهون کار و کارگر است .
صحیفه نور جلد 12، ص 65
# کارگران از ارزشمندترین طبقه و سودمندترین گروه در جامعه ها هستند.
صحیفه نور جلد 12،ص 65
# روز کارگر روز دفن سلطه ابرقدرتهاست ....
صحیفه نور جلد 12،ص 65
# طبقه شریف کارگر... ثابت کرد که قادر است با خواست خداوند متعال کشور عزیز را با کوشش شبانه روزى از وابستگى نجات دهد.
صحیفه نور جلد 14، ص 209
# این کارگرهاى ما اشخاصى هستند که مدیر جامعه انسانیت هستند. اداره امور مملکت ها، اداره امور کشورها به دست اینهاست .
صحیفه نور جلد 22، ص 226
# اگر کشورى روبه رشد برود، با دست شما کارگران عزیز روبه رشد مى رود و اگر روبه انحطاط برود،باز هم با شماست که روبه انحطاط مى رود.
صحیفه نور جلد 22،ص 227
# ملت شریف ما اگر در این انقلاب بخواهد پیروز شود، باید دست از آستین برآرد و به کار بپردازد.
صحیفه نور جلد 12، ص 65
12 اردیبهشت
شهادت آیة الله ...استاد مطهرى
فیلسوف و متفکر دانشمند، آیة الله استاد مرتضى مطهرى از یاران حضرت امام در دوران مبارزه با رژیم پهلوى و از مسؤ ولان بلند پایه نظام جمهورى اسلامى بود که بعد از عمرى مجاهدت در راه خدا و تلاش خستگى ناپذیر در عرصه هاى فرهنگى ، سیاسى و مذهبى ، در شامگاه 11 اردیبهشت ماه سال 1358 به دست کوردلان گروه فرقان به شهادت نائل آمد و به ملکوت اعلى پیوست .
# ضایعه تاءسف انگیز شهید بزرگوار، متفکر و فیلسوف و فقیه عالى مقام مرحوم آقاى حاج شیخ مرتضى قدس سره را تسلیت و تبریک عرض ‍ مى کنم .
# تسلیت در شهادت شخصى که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجروى ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد.
# من فرزند بسیار عزیزى را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایى بود که حاصل عمرم محسوب مى شد.
# در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودانه ثلمه اى وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
# تبریک در شهادت این شخصیت هاى فداکار در زندگى و پس از آن با جلوه خود نور افشانى کرده و مى کنند.
# من در تربیت چنین فرزندانى که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات مى بخشند و به ظلمتها نور مى افشانند به اسلام بزرگ مربى انسان ها و به امت اسلامى تبریک مى گویم .
# من گرچه فرزند عزیزى را که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکارى در اسلام وجود داشت و دارد.
# مطهرى که بر طهارت روح و قدرت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود رفت و به ملاء اعلا پیوست لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامى و علمى و فلسفى اش نمى رود.
صحیفه نور جلد 6، ص 109- 110
# وى خدمت هاى ارزشمندى به اسلام و علم نمود و موجب تاءسف بسیار است که دست خیانت کار این درخت ثمر بخش را از حوزه هاى علمى و اسلامى گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود.
# مطهرى فرزندى عزیز براى من و پشتوانه اى محکم براى حوزه هاى دینى و علمى و خدمتگزارى سودمند براى ملت و کشور بود.
# من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه مى کنم که کتاب هاى این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه هاى غیر اسلامى فراموش شود.
صحیفه نور جلد 12، ص 56
# سالروز شهادت شهیدى مطهر است که در عمر کوتاه خود اثرات جاویدى به یادگار گذاشت که پرتوى از وجدان بیدار سرشار از عشق به مکتب بود.
# او با قلمى روان و فکرى توانا در تحلیل مسائل اسلامى و توضیح حقایق فلسفى با زبان مردم و بى قلق و اضطراب به تعلیم جامعه پرداخت .
# آثار قلم و زبان او بى استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبى سرشار از ایمان و عقیدت نشاءت مى گرفت براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست .
صحیفه نور جلد 14،ص 208
12 اردیبهشت
روز معلم
12 اردیبهشت سالروز شهادت آیة ا... استاد مطهرى این معلم نمونه و اسوه تقوا به عنوان (روز معلم ) نامگذارى شده تا همواره و همه ساله ضمن بزرگداشت خاطره آن رادمرد بزرگ و جتهد و فیلسوف بلند آوازه ، از زحمات بى شائبه و ایثارگرانه طبقه عظیم معلمان که وظیفه سنگین آموزش و پرورش کودکان ، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم را بر عهده دارند قدردانى گردد.
# مقام معلم مقام والایى است ... مقامى است که خداى تبارک و تعالى از آن تعظیم فرموده است .
صحیفه نور جلد 6، ص 140
# شغل معلمى یک شغل عمومى است براى انبیاء گرفته تا اولیا تا فلاسفه و امام تا علما فرهنگى ها که ماها انشاءالله باشیم .
صحیفه نور جلد 6، ص 236
# در عالم هیچ موجودى به پایه انسان نمى رسد و هیچ شغلى به پایه انسان سازى نمى رسد، پس شغل بسیار بزرگ است بسیار شریف است ... .
# هر چه شغل عظیم باشد، مسؤ ولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است .
صحیفه نور جلد 6، ص 237
# نقش معلم در جامعه نقش انبیاء است . انبیاء هم معلم بشر هستند.
صحیفه نور جلد 8، ص 239
# معلم امانت دارى است که انسان امانت اوست .
صحیفه نور جلد 14،ص 27
# همه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزه اش از مدرسه هاست و کلیدش دست معلمین است .
صحیفه نور جلد 6،ص 237
# باید معلمین توجه داشته باشند اولا به شغل شریف خودشان که شغل انبیاست و ثانیا به مسؤ ولیت خودشان که همان مسؤ ولیت انبیاست ...شما هم همان مسؤ ولیت را دارید و همان شرافت را .
صحیفه نور جلد 6،ص 237
# کانه فرهنگ سایه اى است از نبوت و فرهنگى ها سایه اى هستند از نبى . این سایه باید عمل کند به آن طورى که ذى ظل عمل کرد.
صحیفه نور جلد 6، ص 237
23 اردیبهشت

لغو کاپیتولاسیون در ایران
به موجب لایحه کاپیتولاسیون اگر اتباع بیگانه در کشور میزبان مرتکب جرمى شوند، میزبان حق محاکمه آنها را ندارد و مجرم باید در کشور خودش محاکمه شود.به موجب این لایحه ، آمریکاییان مقیم ایران از چنین امتیازى برخوردار شده بودند.
امام خمینى در آبان 1343 به این لایحه شدیدا اعتراض و آن را اقرار به مستعمره بودن ایران قلمداد کرد. این اعتراض منجر به تبعید ایشان به ترکیه شد.حسنعلى منصور نخست وزیر وقت که مسبب تصویب لایحه و تبعید امام قدس سره بود، در همین سال به دست شهید محمد بخارایى به هلاکت رسید.لایحه کاپیتولاسیون در 23 اردیبهشت 1358 با تصویب شوراى انقلاب لغو شد.
# اگر من بودم استعفا مى کردم ،اگر من نظامى بودم استعفا مى کردم ، من این ننگ را قبول نمى کردم ، اگر من وکیل مجلس بودم استعفا مى کردم .
صحیفه نور جلد 1، ص 106
# مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگى ملت ایران را امضاء کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود. سند وحشى بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد،قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامى و ملى ما، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف هاى چندین ساله سران قوم .
صحیفه نور جلد 1،ص 109
# من اعلام مى کنم که این راءى ننگین مجلسین ، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد، مخالف راءى ملت مسلمان است .وکلاى مجلسین وکیل ملت نیستند،وکلاى سرنیزه هستند، راءى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشى ندارد.
صحیفه نور جلد 1،ص 110
# ملت ایران را از سگ هاى آمریکایى پست تر کردند.اگر چنانچه کسى سگ آمریکایى را زیر بگیرد، بازخواست از او مى کنند.اگر شاه ایران یک سگ آمریکایى را زیر بگیرد بازخواست مى کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایى شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام ما را زیر بگیرد،هیچ کس حق تعرض ندارد.
صحیفه نور جلد 1، ص 13-12
25 اردیبهشت
لغو امتیاز تنباکو
ناصرالدین شاه در یکى از سفرهاى اروپایى خود براى تاءمین هزینه سفر، امتیاز کشت و فروش توتون و تنباکو در ایران را به شرکت رژى انگلیس واگذار کرد که درآمد هنگفتى را براى انگلیس در پى داشت . در پى اعتراضات مردمى و علما نسبت به این قرارداد ننگین ، آیت الله میرزا حسن شیرازى در 25 اردیبهشت 1270 حکم تحریم استعمال تنباکو را اعلام نمودند و ناصرالدین شاه مجبور شد تا قرارداد امتیاز تنباکو را لغو کند.
# پیرمردى (آیت الله میرزاى حسن شیرازى ) وقتى که دید ایران در معرض فشار خارجى هاست و آن قرارداد ننگین را در آن زمان بسته بودند...یک سطر نوشت و همه قواى خارج و داخل نتوانستند در مقابل این یک سطر استقامت کنند.
# مرحوم میرزاى بزرگ رحمه الله ...تحریم کرد تنباکو را، براى این که تقریبا ایران را در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو.
# ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است ... و لغو شد آن قرارداد.
صحیفه نور جلد 13، ص 175

[ سه شنبه 86/2/11 ] [ 8:38 عصر ] [ ]

به نام خدا

19 محرم سال 61 قمری، حرکت کاروان اسیران کربلا بطرف شام

                              

ورود اسیران به شام

اهل بیت امام حسین (ع) در حالى به شام منتقل شدند که بر فراز شتران در غل و زنجیر کشیده شده و آفتاب داغ سیماى آنان را دچار سوختگى ساخته بود، دست‏ها بر گردن‏ها بسته و در بازارها گردانیده مى ‏شدند.

یزید در انتظار رسیدن اسیران بود. نماینده جنایتکارش «عبیدالله بن زیاد» برنامه اش را خوب انجام داده بود. یزید دستور داد تا شهر شام را آذین بندى کنند و خاندان حسین بن على علیه السلام را در کوچه و بازار بگردانند.

کاروان اسیران را سه روز در پشت «دروازه ساعات» نگهداشتند تا کار جشن کامل شود. آن دروازه، یکى از دروازه هاى شرقى شام بود که راه «حلب» و «کوفه» به آن ختم مى شد. شهر را با زیورها، دیبا و زر و سیم و انواع جواهر آراستند. سپس مردان، زنان، کودکان، بزرگسالان، وزیران، امیران، یهود، مَجوس، نصارا و همه اقوام، با طبل، دف، شیپور، سرنا و دیگر ابزار لهو و لعب براى شادى و تفریح بیرون آمدند. چشمها را سُرمه کشیده، دستها را حَنا بسته و بهترین لباس ها را پوشیده و خود را آراسته بودند.

در چنین وضعى سر مطهّر امام حسین (علیه السلام) را ـ که بالاى نیزه بود ـ وارد شهر کردند و به دنبال آن، اسیران اهل بیت را به شهر آوردند. مردم به شادمانى و پایکوبى و طبل زنى مشغول بودند. این برنامه، حاصل تلاشهاى معاویه بود. او بیش از سى سال در شام حکومت کرد.

مردم شام، با تلاشهاى معاویه با حضرت على علیه السلام و خاندانش دشمنى مى ورزیدند و رفتار مردم شام با اسیران کربلا نشان دهنده آن بود. سالها بود که در قنوت نمازشان بر حضرت على علیه السلام لعنت مى فرستادند! علاوه بر اینها، یزید، براى موجّه جلوه دادنِ کار خود، امام حسین علیه السلام را «شورشى» معرفى کرد و خود را سرکوب کننده شورش ضدّ حکومت اسلامى مى دانست.

اسیران را از قسمتهاى مختلف شهر عبور دادند، از جمله «بازار شام». جمعیت زیادى از مردم براى دیدن اسیران خاندان محمد صلى الله علیه و آله و سلم در دو طرف بازار صف کشیده بودند. در انتهاى بازار «مسجد اُمَوى» قرار داشت و اسیران را از همین مسیر وارد مسجد کردند. فشار جمعیت حرکت را کُند کرده بود. خونبارترین برگهاى تاریخ در حال نوشتن بود. سخنان امام حسین علیه السلام و خاندانش در قیام تاریخى کربلا، همه بیانگر این بود که قیام، براى دین و مبارزه با ستم و کفر است. اهل بیت علیهم السلام همواره خود را خاندان و وارثان پیامبر معرفى مى کردند و بر این مهمّ تأکید داشتند، تا پرده هاى غفلت و خاموشى را کنار بزنند.

 
قصر یزید، در انتظار اسیران

قصر یزید ـ که آن را «دار الخلافه» مى نامیدند، نزدیک مسجد جامع اُمَوى بود. یزید براى اینکه پیروزیش را به رُخ مردم بکشد، اجازه داد تا همه وارد دارالخلافه شوند. و از این رو قصر پر از جمعیت شد.
 
امام سجاد (ع) در مجلس یزید
یـزیـد مـجـلـسـى ترتیب داده و اشراف شام را دعوت کرده بود، سپس دستور داد اُسراى اهل بیت را ـ که با طناب و زنجیر آنان را به هم بسته بودند ـ با وضعى توهین آمیز وارد مجلس جشن یزید کردند. حضار به آنها مى نگریستند امام سجاد (ع) روبروى یزید قرار گرفت و چند شعر خواند که بیزارى و نفرت او را از یزید نشان مى دهد:
"انتظار نداشته باشید که شما به ما اهانت کنید و ما احترامتان کنیم، یا شما دائماً ما را آزار دهید و مـا دسـت از آزار شـمـا برداریم. خدا مى داند که ما شما را دوست نداریم پس شما را از این که ما را دوست ندارید، سرزنش نمى کنیم."
آنگاه حـضـرت بـه منبر رفت نخست سپاس و ستایش خداى به جا آورد، آنگاه خطبه اى خواند که قلبها را لرزاند و چشمها را گریاند. بخشى از بیانات آن حضرت این است:
اى مـردم بـه مـا شـش چیز داده شده و با هفت چیز دیگر بر سایر مردم برترى یافته ایم: به ما علم و بـردبـارى و سـخـاوت و فـصـاحـت و شـجـاعت و محبت در قلوب مؤمنین را داده اند و سر آمد دگرانیم، زیرا محمد پیامبر (ص) برگزیده از ماست، صدیق این امت، على (ع) از ماست، جعفر طیار از ماست، حمزه شیر خدا و رسول از ماست، فاطمه بتول، بانوى زنان عالم از ماست و دو سبط این امت آقاى جوانان بهشتى از ما هستند. هرکسى مرا مى شناسد، مى شناسد و هر کسى نمى شناسد حـسـب و نـسـبم را برایش مى گویم: من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کـسـى هستم که زکات را با رداى خویش حمل مى کرد، من پسر بهترین کسى هستم که در جهان لباس پوشید، من پسر بهترین کسى هستم که با کفش یا پاى برهنه راه رفت، من پسر بهترین کسى هـسـتـم کـه طـواف کرد و سعى به جا آورد، من پسر بهترین کسى هستم که حج گزارد و لبیک گفت، من پسر کسى هستم که با براق به هوا برده شد، من پسر کسى هستم که از مسجد الحرام به مـسـجـد اقـصـى بـرده شـد ـ مـنزه باد آن که او را برد ـ، من پسر کسى هستم که جبرئیل او را تا سـدرة الـمـنتهى برد، من پسر کسى هستم که نزدیک و نزدیک تر شد تا به اندازه دو کمان یا کمتر فـاصـلـه داشت، من پسر کسى هستم که امام جماعت فرشتگان آسمان شد، من پسر کسى هستم کـه خـداى بـزرگ بـه او وحى فرستاد، من پسر محمد مصطفایم، من پسر على مرتضایم، من پسر کـسـى هـستم که در راه احیاى لا اله الا اللّه مبارزه کرد، من پسر کسى هستم که در رکاب رسول خدا با دو شمشیر جنگید، با دو نیزه نبرد کرد، دو بار هجرت کرد، دو بار بیعت کرد، به دو قبله نماز آورد، در بـدر و حـنـین جنگید و یک لحظه کفر نورزید، من پسر بهترین مؤمنین و وارث پیامبران کـوبـنده کافران، سید و سالار مسلمانان و مجاهدین، زنیت عابدین، تاج سر گریه گنندگان (از خوف خدا) صبورترین مردم، برترین پیشوا از آل یاسین و از خاندان رسول پروردگار عالمیانم.
یـزیـد ملعون گـفت: اى على! پدرت با من قطع رحم کرد، حق مرا ندیده گرفت و بر سر منصبم با من جنگید، خدا هم با او چنان کرد که دیدى.
در جواب، حضرت این آیه را خواند: اما هر مصیبتى که در زمین یا از ناحیه جانشان به شما برسد، قبل از آن که به صحنه وجود آید، در کتابى ثبت شده است. اى پـسر معاویه و هند و صخر! قبل از آن که تو متولد شوى همیشه نبوت و امارت در دست پدران من بوده است. در جنگ بدر و احد و احزاب پرچم رسول خدا در دست جد من على بن ابیطالب بود، درحـالى که جد و پدر تو پرچم هاى کفار را به دوش مى کشیدند. واى بر تو اى یزید! اگر بدانى چه کـرده اى و نـسـبت به پدر و اهل بیت و برادران و عموزادگان من چه گناهى مرتکب شده اى، به کـوهـهـا مى گریزى و سر بر خاکهاى بیابان مى گذارى و به حال خود شیون و زارى مى کنى، این سـزاوار است که سر حسین پسر على و فاطمه بر دروازه شهرتان نصب شود، در حالى که او ودیعه رسول خداست؟ اى یزید منتظر باش که در روز قیامت قرین ندامت و خوارى شوى.

سر مطهر امام حسین را داخل «طَشت طلا» گذاشتند و نزد یزید آوردند. یزید در حالى که مى خندید با چوب خَیزَران بر لبهاى امام زد و با غرور و سرمستى خواند: «بنى هاشم با حکومت بازى مى کردند، نه خَبرى (از آسمان و غیب) آمده و نه وحى نازل شده است...».

یزید آرزو کرد کاش نیاکانش ـ که در جنگ بَدْر کشته شدند ـ زنده بودند و خونخواهى و انتقام او را مى دیدند. این جملات، نشان دهنده کفر قلبى و کینه یزید به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم بود.
 
خطبه زینب کبرى (س) در مجلس یزید

پس از سخنان کفرآمیز یزید، هـنـگـامـى کـه یـزیـد حـقیقت درون خود را آشکار ساخت و بر همگان معلوم شد که جنگ بین امام حسین (ع) و یزید جنگ بین دین و کفر بوده است،  حضرت زینب کبرى زینب علیها السلام به پا خاست و سخنرانى تاریخى اش را با این آیه شروع کرد، فرمود:

«سرانجامِ بدکاران، آن شد که آیات الهى را تکذیب و مسخره کردند.» در ادامه سخنرانى اش باز هم از قرآن کمک گرفت: «کافران مپندارند که اگر به آنان مهلت مى دهیم، برایشان خوب است، بلکه گناهانشان افزوده مى شود و براى آنان عذاب خوارکننده اى است».
سـپـاس خـدا را و درود خـدا بـر رسـول او و خاندانش باد. خداى سبحان راست گفت که فرمود: عـاقـبـت آنـان که کار زشت کردند، بسیار زشت است که آیات خدا را تکذیب کردند و به استهزا گرفتند. اى یزید! گمان مى کنى اکنون که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بسته اى و چنان راه چاره بر ما مسدود نموده اى که ما را برده وار به هر سو مى کشند، ما نزد خدا بى مقدار شده و تو مـحـتـرم هـستى و این پیروزى به خاطرارزشى است که نزد خدا دارى که تکبر مى ورزى و باد به بـینى انداخته اى، از اینکه روزگار به کام توست و کارهایت مرتب و آراسته و ملک و پادشاهى ما را بى مزاحم در اختیار گرفته اى، شادمان و خوشحالى؟ اندکى آهسته تر! آیا فراموش کرده اى که خداى تعالى مى فرماید:
"کـافـران نـپـنـدارنـد مـهلتى که به ایشان مى دهیم به نفع آنهاست، این مهلت را فقط براى آن مى دهیم که گناه بیشتر مرتکب شوند و آنان را عذابى دردناک است." (آل عمران / 178).
 آیا این عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانى و دختران رسول خدا را اسیر کرده در حالى که پرده از ایشان برداشته و چهره هایشان را آشکار کرده به دست دشمنان دهى تا از شهرى به شهرى برند و قومى بیگانه به آنان نگاه کنند و دور و نزدیک و شریف و وضیع به آنها چشم دوزند، در حالى که نه سرپرستى براى آنها مانده نه پشتیبانى. چگونه مى توان از کسى انتظار مراعات داشت که مادرش جگر پاکان را به دندان کشید و گوشتش از خـون شـهیدان رویید؟ چگونه در دشمنى ما خانواده کوتاهى کند کسى که ما را با چشم بغض و کنیه مى نگرد؟
بـا این همه باز بدون آن که احساس گناه کنى و بدانى چه کار مى کنى با چوب به لب و دندان ابا عـبـداللّه سـالار جوانان اهل بهشت مى زنى و مى گویى: "فریاد شادى سر دهید، دست مـریـزاد اى یـزید!" چرا نمى گویى که با ریختن خون ذریه محمد (ص) و ستارگان زمین از آل عـبـدالـمـطـلـب، زخم ما را علاج ناپذیر کردى و ریشه مان را سوزاندی؟ اکنون نیاکان خود را صدا مى زنى و گمان مى کنى که با آنها سخن گفته اى؟ به زودى نزد آنان مى روى و آرزو مى کنى که دسـتـت خـشـک شده بود و این کار را نمى کردى و زبانت لال مى شد و این سخن را نمى گفتى! خدایا حق ما را بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر و خشمت را بر کسى که خون ما را ریخت و حامیان ما را کشت، نازل کن. به خدا سوگند پوست خود راشکافتى و گوشت خود را پاره کردى! تـو بـا ایـن بـار کـه از ریـختن خون ذریه رسول خدا (ص) و شکستن حرمت عترت و پاره تنش به گردن دارى، بر او وارد مى شوى، "و گمان مکن آنانکه در راه خدا کشته مى شوند مرده اند، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند." (آل عمران / 169).
هـمـیـن بـرایت بس که خداوند حاکم است و محمد (ص) خصم تو و آن کسى که کار را براى تو ساخته و پرداخته کرد و تو را بر گردن مسلمین مسلط نمود، به زودى خواهد فهمید که پاداش ستمگران بد پاداش نیست و آگاه مى شود که کدام یک از شما پست تر و لشکر کدام یک ضعیف تر است. اگـر مصائب دنیا باعث شده که من با تو سخن بگویم باز هم تو را بى ارزش مى دانم و کوبیدنت را لازم و نکوهشت را با ارزش مى شمرم و از جاه و حشمت تو هراسى ندارم، ولى چشم گریان است و دل بریان. اگر امروز ما را به عنوان غنیمت گرفته اى، به زودى در آنجا که جز عمل خود را نیابى، ما به زیان تو خواهیم بود و خدا به بندگان خود ستم نمى کند.
بـه خـدا شـکـایـت مى کنم و بر او تکیه دارم، پس هر حیله که دارى به کار گیر و هر چه مى توانى تـلاش کن و هر چه مى خواهى کوشش کن! به خدا نمى توانى ما را از خاطره ها محو کنى و وحى ما را بـمـیرانى و به نهایت ما نمى رسى و ننگ این ستم را نمى توانى از خویش پاک کنى. رأى تو بسیار سـسـت و ایـام دولـت انـدک و آن روز کـه مـنادى فریاد مى زند: "لعنت خدا بر ستمکاران باد"، جمعیت ات به پریشانى مى گراید.
سـپـاس خـدا را کـه کار پیشینیان ما را با سعادت و مغفرت پایان برد و کار آخرمان را با شهادت و رحمت و از خدا مى خواهم که ثوابشان را کامل کند و بیفزاید و خودش براى ما خلفى نیکو باشد که او مهربان و رحیم است و همو براى ما کافى و بهترین وکیل است.

و بدین گونه سخنرانى حضرت زینب علیها السلام بیانگر خروج یزید از اسلام و بى اعتقادى او به دین و اثبات کفر و انجام کارهاى زشت و ناپسند اوست. در حقیقت، واقعه با عظمت کربلا، کفرِ پنهان بنى امیّه را ظاهر و چهره اصلى آنها را براى مردم روشن کرد. تبلیغات بنى امیّه وانمود کرده بود که بر دشمنان اسلام و بر شورشیان پیروز شده اند و خاندان آنها را به اسارت درآورده اند، اما حضرت زینب علیها السلام و امام زین العابدین علیه السلام با سخنرانى هایشان «جشن» را به «عزا» تبدیل کردند و پیروزى را بر کام یزید تلخ نمودند.

 
خرابه شام

بعد از سخنرانى حضرت زینب علیها السلام در مجلس جشن یزید، که وضع را بر ضدّ او تغییر داد، یزید خاندان امام حسین علیه السلام را در خرابه اى بى سقف جاى داد. اهل بیت، چند روز در آن خرابه بودند و براى امام حسین (ع) و شهداى کربلا عزادارى مى کردند.

در مدتى که خاندان امام حسین علیه السلام در شام اسیر بودند، چند نوبت آنها را به قصر یزید بردند. یزید به هیچ وجه حیله اش عملى نشد و هر بار نتیجه معکوس گرفت. او ناچار شد خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را به مدینه بفرستد.

22 بهمن 1357 شمسی، سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی

از هفدهم تا 22 بهمن 57، ایران یکی از دوره های استثنایی تاریخ سیاسی جهان را گذرانید. در این ایام، دو دولت در یک مرکز و بدون هیچ گونه مرزبندی مواجه بودند. دولتی که پشتوانه و عامل مشروعیت خود را از دست داده و از قدرت نظامی محروم گشته و با انقلابی عظیم روبرو بود. و دولتی دیگر متکی به رهبری انقلاب توده های میلیونی مردم که به جای قدرت نظامی، تنها به ارتش مردم وابستگی داشت. با وسعت یافتن دامنه های انقلاب، قرار بر این شد که سران ارتش پهلوی، دست به کودتا زده و با به دست گرفتن قدرت، انقلاب مردمی را سرکوب سازند. از این رو از ساعت چهار بعداز ظهر روز 21 بهمن 57، حکومت نظامی اعلام شد.

پس از اعلان حکومت نظامی، حضرت امام خمینی (ره) اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. مردم نیز همچنان به یورش خود به مراکز دولتی و نظامی و انتظامی ادامه دادند و تقریباً تمام این مراکز با اندک درگیری و مقاومت، تسخیر شد و به دست مردم افتاد. این درگیری ها در روز بعد نیز به شدت ادامه یافت و در این روز هزاران زن و مرد و پیر و جوان، هر یک به اندازه توان خود برای سرنگونی نهایی رژیم ظلم و جور، کوشش کردند. آنها با سنگربندی در خیابان ها، سینه سپر کردن در برابر تانک ها و با فداکاری و جانفشانی، انقلاب را به پیروزی رساندند. نه فقط در تهران، بلکه در تمامی شهرهای ایران، درگیری مردم با بقایای رژیم شاه جریان داشت. هنگامی که خبر حرکت نیروهای نظامی از شهرهای مختلف ایران به سمت تهران برای سرکوب قیام مردم پخش شد، مردم شهرهای مسیر به درگیری با نیروهای نظامی پرداختند و با بستن راه، مانع حرمت آنها به سمت تهران شدند. برخی از فرماندهان رده بالای ارتش در این درگیری ها به دست مردم کشته شدند تا سرانجام، ارتش، بی طرفی خود را اعلام کرد.

روز سرنوشت فرا رسید و در 22 بهمن 1357، نظام پوسیده ستمشاهی فرو ریخت و ریشه های فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی کنده شد. مبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید.

 

منبع: www.irib.com


[ یکشنبه 85/11/22 ] [ 12:44 صبح ] [ ]
<   <<   6   7   8      

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدها: 562527