اسلام پزشک بی دارو:
اهمیت کار غذاشناسان
ارزش بیشتر کار غذاشناسان را مى توان با یک مقایسه اجمالى غذا و دارو درک کرد.
1 - مداواى غذا شناس به وسیله گیاهان ، میوه ها، سبزیها، و غذاهاى متنوع است که معمولا در اختیار همگان قرار دارد.
به خلاف داروهاى گوناگون که با در نظر گرفتن مقدمات تهیه و توزیع آن غالبا از دسترس عده اى از مردم به دور است .
2 - غذاهاى رنگارنگ یا میوه هاى شیرین و خوش مزه و یا سبزیهاى معطر، مطبوع طبع همه کس و غذاى طبیعى بشر است ولى داروها چنین نیستند مثلا تزریق یک آمپول علاوه بر ایجاد درد و ناراحتى و گاه سرگیجه و خفقان قلب براى بیمار ترس و تشویق را همراه دارد...
برای مشاهده متن کامل به ادامه مطلت مراجعه کنید...
3 - از نظر اقتصادى ، مخارج نسخه یک پزشک قابل مقایسه با آنچه که یک غذاشناس دستور مى دهد نیست .
4 - دستورهاى غذا شناس عنوان پیش گیرى دارد یعنى نمى گذارد که میکروب در نهاد مریض نفوذ کند در صورتى که بیشتر داروها براى از بین بردن درد و مرض است و کمتر اتفاق مى افتد که داروهایى براى پیشگیرى داده مى شود.
5 - اغلب داروهاى پزشک ، مخدر و مسکن است ، براى اعصاب و قلب مریض مضر است در صورتیکه غذاها و میوه ها معمولا اثرات سوء و زیان بخش نخواهد داشت .
6 - در صورت اشتباه پزشک در تشخیص ، ممکن است مریض بیچاره با استفاده از داروهاى عوضى به استقبال مرگ رود ولى اگر غذاشناس در تجویز سبزى مخصوص یا میوه خاص ، اشتباه کند حال مریض به آن شدت و وخامت نمى رسد.
اسلام و تغذیه
اگر تمام قوانین و دستورات اسلام را بررسى نمائیم با این حقیقت روبرو خواهیم شد که دستورات اسلام منحصر به یک رشته از احتیاجات خواسته هاى بشرى نیست بلکه اسلام جنبه هاى روانى و جسمى هر دو را در نظر داشته و برنامه هاى مفصل و دقیقى براى هر دو قسمت معین نموده است .
این موضوع با مطالعه همه جانبه قرآن مجید و روایات پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام کاملا روشن و واضح مى شود و بخوبى معلوم مى گردد که دین اسلام جامع همه جهات است در قسمت اهمیت سلامت جسم و دستورات بهداشتى و خواص میوه ها و سبزیها و غذاها و تغذیه مى توان فصل بزرگى را در اسلام پیدا کرد که بعضى از آنها در این زمان عنوان معجزه پیدا کرده و براى نمونه به این مطلب که نویسنده کتاب خواب و خوراک از قول امام صادق (ع ) آورده توجه فرمایید وى مى نویسد:
امروز ثابت شده است که کاهو سرشار از کلسیم بوده و ویتامین هاى آ - ب - ث - د (ى 1) زیاد دارد و به همین جهت خلقت گویچه هاى قرمز خون را زیاد مى نماید.(14)
اهمیت اسلام به سلامت جسم
از آنجا که تا جسم ، توانا و سالم نباشد روح و عقل و فکر نمى تواند به درستى ترقى و پیشرفت نماید و از طرفى هم ترقى هر انسانى به وسیله عقل و فکر او مى باشد، باید دانست که سلامت بدن سهم بسزایى در عظمت انسان از نظر جنبه هاى علمى و صنعتى دارد.
لذا على (ع ) مصیبت بشر را در سه چیز ترتیب اهمیت آن خلاصه نموده 1 - فقر و تنگدستى 2 - کسالت بدن و علیل بودن جسم 3 - امراض روانى از قبیل حسد، بخل و تکبر و و در مقابل ، سه چیز را از نعمت هاى بزرگ براى انسان و انسانیت مى شمارد.
1 - عدم احتیاج به مردم یعنى داشتن مال و کسب کافى براى اداره امور زندگى .
2 - صحت و سلامتى جسم ، و نیرومندى و توانایى بدن .
3 - سلامت روان از جهت داشتن صفات خوب انسانى و آلوده نبودن به اخلاقیات زشت و ناپسند.
الاوان من البلاء الفاقة ، و اشد من الفاقة مرض البدن ، و اشد من مرض البدن مرض القلب الاوان من النعم سعة المال ، و افضل من سعة المال صحة البدن و افضل من صحة البدن تقوى القلب
پیامبر اسلام (ص ) مى فرماید خوشا به حال کسیکه اسلام بیاورد، و درآمدش براى معاش او کافى و بدنش نیرومند باشد
طوبى لمن اسلم و کان عیشه کفافا و قواه شدادا
على (ع ) در روایت دیگر سلامتى انسان را از بزرگترین نعمتها براى او شمرده است چنانکه مى فرماید.
الصحة افضل النعم
امام سوم ع در ضمن دعاى عرفه مى فرماید:
و متعنى بجوار حى واجعل سمعى و بصرى الوراثین منى
مرا از تمام اعضا و جوارحم بهره مند فرما، و چشم و گوش مرا وارث من قرار بده ، یعنى تا وقت مرگ مرا از کورى و کرى و نقص عضو، مصون و محفوظ بدار.
اسلام براى نیرومند شدن جوانان ؛ و برخوردارى آنان از سلامت جسم ، آموختن شنا و تیر اندازى را، و دو وظیفه پدر نسبت بفرزندش دانسته است ؛ پیغمبر اکرم مى فرماید؛
علموا ابنائکم الرمى و السباحه
تیر اندازى و شنا را به فرزندان خود بیاموزید
با توجه به آنکه دین مقدس اسلام هر دو جنبه روان و جسم را در نظر داشته تاءثیر هر یک را بر دیگرى مسلم دانسته و از طرفى دانشهاى پزشکى و روانى در این زمان موید این نظریه اند یعنى روان آرام بدون بدن سالم امکان ندارد و بدن سالم بدون فکر و اندیشه و اخلاق نیکو میسر نخواهد شد این کتاب نیز شامل هر دو قسمت است قسمت اول در سلامت بدن ، دستورات بهداشتى و انواع غذاها و میوه ها و.... قسمت دوم : تاءثیر حالات و اخلاق نیکوبر رژیمهاى رشد و صحت و یک سلامتى همیشگى .
قسمت اول شامل شش بخش
1 - دستورهاى بهداشتى اسلام
2 - غذاشناسى اسلام (خوردنیها و آشامیدنیها
3 - میوه ها
4 - سبزیها
5 - گلها و روغنها
6 - عوامل مرگ تدریجى
اسلام براى پیشگیرى از بیماریها دستورات بهداشتى ارزنده اى در ضمن محرمات ، مکروهات ، و مستحبات بیان نموده که گذشت قرنها، حقایق نهفته آنرا آشکار ساخته است .
الف - شراب
از چیزهایى که آشامیدن آن ممنوع اعلام شده شراب است که در قرآن چنین مى خوانیم :
انما یرید الشیطان ان یوقعبینکم العدواة و البغضاء فى الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون
شیطان خصومت و دشمنى را به وسیله شراب و قمار در میان شما قرار مى دهد، و شما را از نماز و یاد خدا باز مى دارد.
و در جاى دیگر مى فرماید: شراب و قمار و بتها پلیدند و از اعمال شیطانند از آن اجتناب کنید زیانهاى همه جانبه شراب به قدرى زیاد است نه :
رسول اکرم آنرا ریشه جنایات و زشتیها معرفى فرمودند.
قال رسول الله (ص: الخمر ام الخبائب
مردى به على (ع ) گفت به نظر شما معصیت شراب خورى از زنا و دزدى بیشتر است ؟ فرمود آرى ، زیرا زناکار ممکن است به همین گناه اکتفا کند، خود را بگناه دیگر آلوده نسازد ولى شراب خوار با آنکه به یک گناه آلوده شده به گناهان دیگرى نیز مانند زنا، دزدى ، آدم کشى و ترک نماز.... آلوده خواهد شد.
قیل لامیر المومنین (ع ) انک تزعم ان شرب الخمر اشد من الزنا و السرقة ؟ فقال (ع ) نعم ، ان صاحب الزنا لعله لا یعدوه الى غیره و ان شارب الخمر اذا شرب الخمر زنى و سرق و قتل النفس التى حرم الله عزوجل و ترک الصلوة
زیانهاى شراب منحصر به جنبه هاى بهداشتى نیست بلکه از جنبه هاى معنوى و اجتماعى قابل توجه است .
مردى از امام پنجم (ع ) علت حرام شدن شراب را سؤ ال مى کرد. آنحضرت اینطور فرمودند:
ان مدمن الخمر کعابد و ثن و یورثه الارتعاش ، و یهدم مروءته ، و تحمله على التجسر على المحارم ، منسفک الدماء و رکوب الزنا، حتى لایومن اذا سکر ان یثبت على حرمه ، وهو لا یعقل ذلک ، و الخمر لا تزید شاربها الا کل شر
دائم الخمر مانند بت پرست است شراب برایش رعشه بدن پدید مى آورد، مردانگى و انصاف و مروتش را نابود مى کند تشراب است که که شراب خوار را وادار بر جسارت بر نزدیکان و اقوام و خویشان و خون ریزى و زنا مینماید حتى از زناى با محارم ایمن نمى تواند بود او پس از مستى این کار را بى توجه انجام مى دهد و خلاصه شراب وادار کننده به هر نوع شر و اعمال ضد انسانى است .
در این روایت به یک قسمت از ضررهاى الک از نظر جنبه هاى جسمانى ، اخلاقى ، و اجتماعى تصریح شده است دانشمندان تعداد امراضى را که عامل اصلى آنها شراب و عرق است تقریبا 11 نوع شمرده اند.
1 - امراض معدى :
الف - گاستریت ساده و مزمن که بالاخره به ضعف و نابودى قوا منجر مى شود.
ب - فلگمن معده
ج - انتتریت سخت و اغلب اسفلگیت دل دردهاى مختلف و درد معده که بیشتر در وقت اعتیاد به وقوع مى رسد و درد دل هاى دایمى اثر دیگر آن در معده اتساع معدى است که گاهى چنان این عضو را بزرگ مى کند که مانند کیسه اى شده و پنج برابر موقع عادى گنجایش پیدا میکند یعنى ممکن است ده تا 12 لیتر آب بیشتر جا بگیرد.
بطور کلى الکل باعث التهاب جهاز هاضمه مى شود، در روده ها نیز تاءثیر سخت نمود، باعث خراشیدگى جدار آنها، و دفع خون ، و ضعیف ساختن قوا میشود، و بالاخره اسهال سخت تولید مى کند، و گاهى نیز یبوست مى آورد در اثر استعمال نوشابه قولون روده بزرگلطمه دیده ، یبوست و لینت پشت سر هم به وجود مى آورد.
الکل زبان را ضخیم و سخت مى کند و سلولهاى مخصوص ذائقه را ضعیف و بالاخره محو مى نماید، بطوریکه شخص دائم الخمر دیگر طعم غذاها را درست حس نمى کند، و این خود یکى از علل بى اشتهایى در شخص الکى مى باشد و بیشتر از همه باعث خرابى دستگاه هاضمه مى شود.
الکل ، شیره هاى دهان بزاق و شیره هاى معدى و سایر شیره هاى بدن را کم کرده از بین مى برد.
2 - امراض دستگاه تنفس
الکل از بزرگترین علل ابتلاى به مرض سل ، مى باشد ریه ها در اثر الکل تورم یافته ؛ لکه هاى بنفش یا سفیدى روى آنها ظاهر مى گردد، و لخته هاى خون در خلط شرابخوار ظاهر میشود که نتیجه خرابى ریه است ، شرابخوار هر صبح در رختخواب مدتى سرفه مى کند خود مى اندازد و گاهى لخته هاى خون یا صفراء به حال تهوع از دهانش بیرون مى آید و بدون استثنا در اشخاص الکلى عمل تنفس سخت و پر زحمت است .
3 - گردش خون
در اثر شراب مواد اصلى خون از جمله فیبرین و گلبولهاى قرمز و غیره خیلى کم شده و از دست رفته ، مایع خون ، آهکى و خراب شده است ، چون خون فاسد شود کلیه بدن دچار اختلال و کم غذایى و ضعف مى گردد، گلبولهاى سرخ و سفید را از بین برده شخص را آماده براى سکته مى نماید.
هر نوع نوشابه الکلى ؛ از جمله آبجون ، رگها را سخت و شکننده مى کند و مرونت یا ارتجاع آنها را از دست مى دهد و موجب مى شود در در اثر جزئى فشار مانند عصبانیت ، کار زیاد، سرما، یا گرماى فوق العاده پاره شده و سکته ناقص یا کامل بوجود آورد؛ عروق در اثر الکل ، تصلب و شریان ، تکلس پیدا مى کند.
4 - امراض قلب
در نتیجه خرابى خون ، عمل قلب مختل شده کم کم چربى و پیه دور آنرا مى گیرد، و آن را سنگین و بزرگ مى کند، و چون قلب در حین ضربان ، با قوت حرکت مى کند سنگینى مزبور موجب کندى حرکت و نامرتبى مى گردد، و روى این اصل نبض اشخاص الکلى ، آهسته و نامرتب مى زند.
5 - بیماریهاى عصبى
الکل وضع اعصاب را فلج مى سازد اعصاب آخذ، و محرکه ضعیف شده ، فلج و رعشه پیدا مى کند، در تمام بدن حالت خارشى به وجود مى آید و الکى بدون سبب احساس حرارت مى کند، بدنش مخصوصا دستها و سر، مى لرزد سخنش نامفهوم و بى معنى مى شود، و علائم روحى ، عصبانیت ، حالت قیافه حیوانى ، ترس و سردرد، در او به وجود مى آید.
در اثر ضعیف شدن اعصاب ، در معرض برخى امراض عصبى ، واقع مى شود، و راه براى سکته و خونریزى باز مى گردد.
الکل در اثر داخل کردن اسید اوریک در خون تولید درد اعصاب و رماتیسم مى کند.
6 - بیماریهاى مغز
الکل در مغز اثر کرده و موجب خونریزى مى شود به این معنى که شریان پاره شده ، خون در مغز مى ریزد و شخص سکته ناقص یا کامل مى کند مریض یا فورى مى میرد یا آنکه خونهاى ریخته ، لخته شده و جلو جریان خون را مى گیرد، و قسمتى از مغز بدون خون و نرم شده یا اعضاى مربوط به آن قسمت در بدن فلج مى شود یا اینکه موجب تشنج و صرع مى گردد.
الکل موجب آماس مغز، و فشار خون در سر مى شود، و گاهى نیز مغز را لاغر کرده ، تولید جنون وبله ، و یاکم عقلى مى نماید.
7 - بیماریهاى کبد
بعد از معده اولین اثر شوم الکل بر کبد ظاهر مى شود، ساده ترین بیمارى کبد از این جهت آن است که سلولهایش کشته مى شوند و در اثر اجتماع سلولهاى مرده از حد معمولى بزرگتر مى گردد و گاه چنان رشد غیر طبیعى پیدا مى کند که شخص را مى کشد.
کبد چون مرکز تصفیه بدن است ، سعى مى کند هر نوع سمى که وارد بدن شود دفع نماید الکل را هم که نوعى سم است هر وقت وارد خون شود خارج مى کند ولى وقتى این عمل زیاد ادامه یابد؛ متورم شده و از حد معمول بزرگتر مى شود، صلابتى خارج از حد عادى پیدا مى کند.
در این هنگام شخص الکلى در پهلوى راست خود احساس درد و تورم مى کند، در این موقع ممکن است که یرقان یعنى زردى به شخص دست بدهد و تمام بدن حتى سفیدى چشمش مانند زرد چوبه ، زرد شود کبد تمام اشخاص دائم الخمر آغشته به نوعى چربى و مواد کثیف است ، و این نوع مرض به نام سیروز کبد مشهور است .
8 - امراض کلیه
نوعى مرض کلیه بنام سیستیت مزمن در اثر استعمال الکل تشدید مى شود خفقان بولى در کلیتین نیز نتیجه الکل است .
طبق آمارى که به دست آمده نزدیک 90 درصد از امراض کلیه ، در اثر الکل است .
9 - امراض جلدى
گاهى الکل در بدن قرمزى غیر طبیعى و زشتى به وجود مى آورد، و مخصوصا بینى و گونه ها را به شکل نامطلوبى سرخ مى کند.
امراض جلدى ، مانند خارش هاى بى جهت ، اگزما، جوش صورت و چاقى بى مورد و خطرناک نیز از عوارض الکل است .
10 - حنجره و دستگاه صوت
حنجره التهاب پیدا مى کند، و صدا درشت و گرفته مى شود گاهى صداى گرفته و شبیه آن که از دهان الکلى شنیده میشود علامت خرابى ریه است .
11 - امراض مثانه
شرب الکل مثانه را تحریک مى کند و علت آن بیشتر به واسطه افزایش ادرار و ماده سمى الکل است ، که مخاط عضله مزبور را مى ساید و ضعیف مى سازد، الکل تولید ینگ مثانه مى نماید و گاهى سبب بروز قند در ادرار مى شود
یک جرعه یا چند بطرى
بعضى خیال مى کنند اگر مشروبات الکلى کم مصرف شود، مضر که نیست بلکه به حال اعصاب هم مفید است .
ولى اسلام باتوجه به فسادها و مضرات همه جانبه آن یک جرعه بلکه کمتر از یک جرعه آن را حرام و نجس دانسته است و راه سوء استفاده را به روى همه بسته است .
امام هشتم (ع ) از قول پیامبر نقل مى فرماید:
هر نوع آشامیدنى که باعث تغییر عقل شود، کم و زیادش حرام است :
عن رسول الله ص : قال : کل شراب یتغیر منه العقل کثیره و قلیله حرام
دانشمندن و غذاشناسانى که تحقیقات و مطالعات بیشتر درباره شراب داشته اند، الکل را مطلقا سمى مهلک دانسته اند.
براى قضاوت در این زمینه باید خاصیت الکل را در بدن بررسى نمود الکل در بدن هیچگونه تغییر شکل پیدا نمى کند، و تمام الکلى که نوشیده مى شود از راه تنفس و تعریق و ادرار دفع مى گردد، و تا زمانیکه الکل در بدن است ، دهان نوشنده بوى الکل مى دهد.
ثانیا خاصیت اصلى الکل آن است که جریان خون را سریع مى کند، و چرخهاى بدن را از حد معمولى بیشتر تحریک مى نماید، و در نتیجه سوخت بیشترى مصرف مى گردد، و این سوخت از اصل بعد از خوردن الکل ، اشخاص علاقه زیادى بخوردن مواد خوراکى تحت عنوان مزه دارند.
همین که الکل دفع شد، سرعت خون آهسته مى گردد، و شخص حالت سستى و رخوت در خود حس مى نماید میل مجدد به خوردن مشروب پیدا مى کند انسان دو حس نزدیک بهم دارد یکى حس گرسنگى ، و دیگرى حس تشنگى نخستین اثر اکلل روى ایندو حس مى باشد و شخص را مبتلا به گرسنگى و تشنگى کاذب مى نماید، و آدم مست بدون داشتن احتیاج ، مقادیر زیادى غذا و آب مى خورد؛ همینکه مدت زیادى از این سم نوشید این دو حس ضعیف مى شوند و دیگر گرسنگى و تشنگى را به موقع حس نمى نماید، دائما براى رفع رخوت که در نتیجه نخوردى غذاى به موقع ، و خوردن مشروب ایجاد مى شود، هوس مجدد مشروب مى کند، و سرانجام تلف مى شود.