کمی دقت نمی کردی، بیل مکانیکی به گِل می نشست.
زمان می گذشت، اما خبری از شهدا نبود.
داشتم با خودم حرف می زدم:
«خدایا من هم با اینها بودم، چی شد اینها را انتخاب کردی؟ مگه ما آدم بدا دل نداریم؟ خدایا اینها چی داشتند که ما از اون بی بهره بودیم؟!»
توی پاکت بیل، یک تکه پارچه قرمز رنگ توجهم رو جلب کرد.
دویدم و برداشتمش. گَِلها را از روی آن پاک کردم. جواب سؤالم بود! رویش نوشته بود:

«عاشقان شهادت»!


[ یکشنبه 91/7/2 ] [ 9:0 صبح ] [ ]

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 121
بازدید دیروز: 142
کل بازدیدها: 576309