سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگهبان

نصف شب از شناسایی برگشته بود وقتی دید بچه ها توی چادر خوابن ، بیرون چادر خوابید .
یه بسیجی اومده بود نگهبان بعدی رو صدا بزنه زین الدین رو نشناخت .هی با قنداق اسلحه به پهلوش می زد و می گفت :
((پاشو نوبتته))
بالاخره مهدی اسلحه رو ازش می گیره و میره سرپست و تاصبح نگهبانی می ده.
صبح زود نگهبان پست بعدی به اون بسیجی می گه :
((چرا دیشب منو صدا نزدی ؟))
اونم می گه(( پس دیشب کیو صدا کرده بودم اون کی بوده ؟))
ته توی قضیه رو که در میاره می فهمه دیشب فرمانده لشگر رو فرستاده سر پست.

توکه از بالا نشستی / ص 5 

گردآورنده: محسن میرمسیب

 


[ جمعه 91/8/5 ] [ 12:20 صبح ] [ ]

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 161
بازدید دیروز: 200
کل بازدیدها: 573644