|
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد
سجده ای کرد سپس شیعه ی مولا برگشت
خسته بود از همه ی آینه ها... تا اینکه
زشت آمد، متحول شد و زیبا برگشت...
آنکه در صحن به دنبال شفا امده بود
با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود: که زن میخواهم
رفت... تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت
به گمانم که به طور تو مشرف شده بود
آنکه با معجزه و با ید بیضا برگشت
صبح در قامت یک مرد گدا، رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که "آقا" برگشت...
جبرئیل آمده بود ازوسط عرش؛ حرم
دو سه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت...
نفس خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد، از مذهب ترسا برگشت [ یکشنبه 93/6/16 ] [ 10:34 صبح ] [ ]
امروز نمیخواهم از این بگویم که چرا به حضرت امام صادق علیه السلام ، "رئیس مذهب تشیع" میگوییم؛ امروز نمیخواهم از تعداد بی شمار شاگردان حضرت برایتان بگویم. نمیخواهم از این بگویم که اگر امام صادق و امام باقر علیهما السلام نبودند، شاید امروز هیچ چیز از تشیع و احکام الهی باقی نمیماند... اینها را بارها گفته اند و بارها شنیده اید. امروز میخواهم آخرین سفارش این امام بزرگوار قبل از عروج ملکوتی ـشان را برایتان بگویم. میدانید امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات عمر پربارشان، چه توصیه ای کردند؟ بشنوید و پند بگیرید... بعد از شهادت امام صادق علیه السلام ، ابابـصیر، یار دیرینه ی امام و از برترین شاگردان ایشان؛ جهت عرض تسلیت به منزل امام رفت و خدمت همسر امام رسید و تسلیت عرض کرد. در این هنگام همسر امام به ابابصیر گفتند: ای ابابصیر، اگر در لحظات آخر عمر ایشان، نزدشان بودی، اتفاق عجیبی را مشاهده میکردی. ایشان در روز آخر عمرشان، دستور دادند: تمام خویشاوندان و نزدیکان من را خبر کنید و هیچ کس را جا نیاندازید. وقتی تمام خویشاوندان آمدند و هیچ کس باقی نماند، امام صادق علیه السلام ، در همان لحظات آخر، خطاب به حاضرین فرمودند: "شفاعت ما، به کسی که نماز را سبک بشمارد، نخواهد رسید" اهمیت این توصیه را وقتی متوجه میشویم، که به جنبه های ماورائی شهادت یک امام فکر کنیم. در روایات شیعه منقول است که وقتی یکی امام در حال شهادت است، در لحظات آخر، تمام پیامبران و امامان پیشین، نزد او می آیند تا روح او را به اعلی علّیین ببرند. در چنین لحظه ای، امام صادق علیه السلام تصمیم میگیرند که خویشاوندان را جمع کنند و آنها را به جدی گرفتن نماز توصیه کنند. پس هرگاه که خواستید اهمیت نماز را درک کنید، به یاد بیاورید که امام صادق علیه السلام که تمام عمرشان را صرف تعلیم اسلام و احکام الهی به هزاران شاگرد خود نمودند، در لحظه آخر عمرشان، مارا به چیزی توصیه نکردند جز نـمـاز!
[ پنج شنبه 93/5/30 ] [ 6:22 عصر ] [ ]
«« یَجِبُ لِلمُومنِ عَلَی المُومنِ اَن یَستُرَ علیهِ سبعینَ کبیرةً »» بر هر مومن واجب است تا از هر یک از مومنین هفتاد گناه کبیره را بپوشاند! دقت بفرمایید: ما باید از هر نفر از مومنین؛ هفتاد عنوان گناه کبیرهاش را مخفی کنیم، بپوشانیم ، و برایش آبروداری کنیم و هیچگاه علیه او استفاده نکنیم! (چرا که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودهاند که نازل ترین مرتبه کفر این است که مرد از برادرش کلمهای را بشنود آن کلمه را نگه دارد تا روزی علیه آن برادر استفاده کند تا برادر را مفتضح کند!/ بحارالانوار جلد77) یعنی باید عیوب، گناهان و زشتی های دیگران را بپوشانیم و فراموش کنیم. ولی چه ارزان و چقدر آسان در یک دعوای ساده یا مشاجره بین دو نفر حرمت مومن و حقوق او نادیده گرفته می شود! و خدای ناکرده اسرار فاش می شود. به راستی چقدر پردهدری و فاش کردن اسرار دیگران و غیبت های بی شمار روح ما را سیاه و کدر کرده؟! از همین کوری و کری قلب می شود حدس زد که چقدر ضرر کرده ایم. امروزه غیبت رایج ترین گناه است و هرجا که باشیم از مهمانی ها و جلسات خانوادگی و فامیلی تا محافل علمی، کوچه و بازار، ادارات و مدرسه و دانشگاه و مسجد و هیئت و همین اینترنت و... خلاصه همه جا حتی گورستان و مراسم تدفین! غیبت و سخن از غیر و ریخته شدن آبروی مسلمان؛ غباری تیره بر زنگار قلب ما اضافه می کند.
بازتابی از shahab-moradi.ir [ پنج شنبه 93/5/16 ] [ 1:12 صبح ] [ ]
آخرین برگ رمضان بر زمین افتاد. بهار رمضان، خزان شد. عید فطر آمده و نمیدانیم شاد باشیم یا بغض کنیم و گوشه ای غمبرک بزنیم. حسی که الان دارم، مثل حس لحظه ی خوندن زیارت وداع تو حرم امام رضاست... کلمه به کلمه ـش دلم رو درد میاره... میگم خدایا، این زیارت آخرم نباشه... الانم میگم خدایا! نکنه این ماه رمضان آخرم باشه... بلبلی زار زار می نالید __________ بر فراق بهار وقت خزان گفتم اندوه مبر که بازآید ___(_______ روز نـوروز و لـالـه و ریحــان گـفـت تـرسـم بـقـا وفـا نکـنـد _________ ورنه هر سال گل دمد بستان واقعا یعنی تمام شد؟ سحری خوردن ها تمام؟ افطاری ها تمام؟ دیگه خبری از بوی نذری نیست؟ خبری از کمک به فقرا نیست؟ دیگه ماه بندگی تموم شد؟ شبای قدر و قرآن به سر گیری، تموم شد؟ هر روز عصر، جزءخوانی قرآن؛ تموم شد؟ یعنی باز هم، شیطان از بند آزاد شد؟ الوداع ای زمان طاعت و خیر __________ مجلس ذکر و محفل قرآن مهر فرمان ایزدی بر لب __________ نفس در بند و دیو در زندان انگار همین دیروز بود که ماه رمضان اومد. تا خواستیم یکم براندازش کنیم و از وجودش لذت ببریم، تموم شد! تا خواستیم کنارش بشینیم و به حرفاش گوش بدیم، بلند شد و رفت... تا خواستیم یکم درد و دل کنیم باهاش و سر بزاریم روی شونه ـش و های های گریه کنیم، وقتش تموم شد... تا اومدیم جواب سلامش رو بدیم، گفت خداحافظ... یـار نادیده سیر، زود برفت __________ دیر ننشست نازنین مهمان ماه فرخنده، روی برپیچید __________ و علیک السلام یا رمضان باشه، قبول... خداحافظ رمضان! ولی بدان که 11 ماه، به امید بازگشتن تو، این دنیا و سختی هاش رو تحمل میکنم. بدون که وقتی تو گرما، آب نخوردم، سخت بود؛ اما لذت داشت. بدون که سختی کشیدن، فقط تو ماه خدا و برای خدا، لذت داره. اشعار از سعدی شیرازی [ دوشنبه 93/5/6 ] [ 6:42 عصر ] [ ]
به نام آزادگی و شرف ؛ به حق خون و مظلومیت ؛ به یاد امام و به دستور رهبر؛ فردا همگی به صحنه می آییم و شعار "مرگ بر اسرائیل" سر میدهیم. روز قدس گرامی باد... [ پنج شنبه 93/5/2 ] [ 7:0 عصر ] [ ]
از گوشه مسجد برخواست و پرسید:
یا علی ، به من بگو من از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول کرد ؟ از کجا بفهمم خدا گناهان مرا آمرزیده است ؟ از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول نکرد و مردود اعلام شد ؟ از کجا بفهمم خدا گناهان مرا نیامرزید و در نامه ی عمل من ثبت شد ؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: اگر یک عبادتی انجام داده اید و بعد از آن عبادت ، خدا به شما توفیق داد عبادت دوم را انجام بدهید ، آن عبادت دوم دلیل بر آن است که خدا عبادت اول را از شما قبول کرد . چون عبادت اول تان را قبول کرد لذا به شما توفیق ورود به عبادت دوم را عنایت کرد.
اگر شما یک گناه و معصیتی مرتکب شدید ، منتهی بعد از آن گناه خدا به شما توفیق داد یک طاعت و عبادتی انجام داده اید ، این عبادت بعد از معصیت دلیل بر این است که خدا معصیت شما را آمرزیده است و مورد بخشش قرار داد لذا به شما توفیق داد که مرتکب طاعت و عبادتی بشوید.
اگر اول یک طاعت و عبادتی انجام دادید ، بعد از آن عبادت مرتکب گناه و معصیتی شدید ، آن گناه ِ بعد از عبادت دلیل بر این است که خدا عبادت شما را قبول نکرد و مردود اعلام شد لذا مرتکب گناه شدید ، چون اگر عبادت ، عبادتِ مقبول بود می بایست شما را از گناه بازدارد . همین که بعد از عبادت معصیت کردید ، این معصیت دلیل بر این است که آن عبادت مقبول نبود.
اگر یک گناهی انجام دادید و بعد از آن مرتکب گناه دوم شدید ، آن گناه دوم دلیل بر آن است که خدا گناه اول تان را نیامرزید ، لذا مرتکب گناه دوم شدید. اگر مرتکب گناه سوم بشوید ، گناه سوم دلیل بر این است که خدا گناه دوم را بر شما نبخشید.
همان روزهایی است که فرمود: بپرسید سوالاتتان را، قبل از آن که از میان شما بروم... مردم یکی پس از دیگری می پرسیدند و امام، با حوصله و محبت پاسخ میداد، انگار نه انگار که همین مردم، چند سال دیگر، راه را بر حسینش میبندند... [ جمعه 93/4/27 ] [ 6:19 عصر ] [ ]
چند ساعتی فکر کردم که در مورد امام مجتبی علیه السلام باید چه چیزی نوشت. به کدام جنبه از زندگانی این بزرگوار باید پرداخت؟ به کدام فراز از زندگی ایشان باید اشاره کرد؟ از شادی های کودکانه ایشان در زمان حیات رسول اکرم باید گفت، یا از مصائبشان بعد از رحلت پیامبر؟ از داستان کوچه باید گفت یا شب تشییع مادر؟ ماجرای شهادت پدر را باید گفت یا هفت ماه خلافت امام را؟ پای منبر نشستن و شنیدن توهین از منبری را، یا خیانت یاران و زخم خوردن در مسجد را؟ از جنگ و صلح اجباری امام بگویم یا از مردم پولدوست و آدم فروشی که دور امام را گرفته بودند؟ از کرامت و دست و دلبازی امام بگویم، یا از تنهایی و بی کسی امام؟ از مظلومیت و شهادت بدست همسر بگویم، یا از تشییع و کفن خونین امام؟ از توهین های دشمنان و بدخواهان شیعه به ایشان بگویم، یا از تابیدن آفتاب حجاز بر مزار پاکش؟ واقعا بزرگترین ظلمی که متوجه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام میشود، از سوی خود ما شیعیان است. اینطور که ما اماممان را غریب و ناشناخته رها کردیم و تلاش نمیکنیم زندگی ایشان را بهتر درک کنیم و تا این حد به ایشان کم لطفی میکنیم، بزرگترین ظلمی است که میتوان به ایشان کرد. اما از اینها بگذریم... روز شادی اهل بیت است و شیعیان نیز باید شاد باشند... دیگر زمان دربدری ها تمام شد [ یکشنبه 93/4/22 ] [ 11:0 صبح ] [ ]
« خدایا زینت ده مرا در این روز، با پوشش و پاکدامنی » « و بپوشانم در این روز، در جامه قناعت و کفاف» « و وادارم نما در این روز، بر عدل و انصاف » « و آسودهام دار در این روز، از هر چیز که میترسم » « به نگاهداری خودت ای نگهدار ترسیدگان » [ پنج شنبه 93/4/19 ] [ 12:0 عصر ] [ ]
« خدایا در این روز محبوب نما در نزد من نیکی کردن را » « و ناپسند بدار در این روز فسق و نافرمانی را » « و حرام کن بر من در آن روز، خشم و آتش خودت را » « به یاریت ای دادرس دادخواهان » [ چهارشنبه 93/4/18 ] [ 12:0 عصر ] [ ]
« ای خدا مرا در این روز از آنان که بر تو توکل کنند » « و نزد تو فوز و سعادت یابند قرار ده » « و مرا از آنان که مقربان درگاه تو باشند قرار ده » [ سه شنبه 93/4/17 ] [ 12:0 عصر ] [ ]
|
|