سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

نوجوانی شهید علیرضا کریمی

آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش، داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سور می خواند مثل اینکه خدا را می بیند؛ ذکر ها را دقیق و شمرده اَدا می کرد. بعد ها در مورد نحوه ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت: «اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم، جز برای خدا! نمازون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون می ره اونی که به وقت ها برکت می ده، فقط خود خداست».


[ یکشنبه 90/6/13 ] [ 6:0 صبح ] [ ]

نــزد خــدا

وقتی بنده ای زود و تند نماز می خواند، خداوند به فرشتگانش می فرماید:
آیا به این بنده ام نمی نگرید که گویی فکر می کند بر آوردن حوائج و نیازهایش، دست کسی جز من است؟!
آیا او نمی داند که برآوردن حاجت هایش، به دست من است؟!
     اصول کافی، ج 3، ص 269، ح10

 


[ شنبه 90/6/12 ] [ 11:49 صبح ] [ ]

بسم الله الرحمن الرحیم

مناجات عاشقانه ی امام سجاد(علیه السلام)

خدایا! من همانم که طفل کوچکی بودم مرا پروراندی، و گمراهی بودم که هدایتم کردی، و گرسنه ای بودم که سیرم کردی، و تشنه ای بودم که سیرابم نمودی،و برهنه ای که پوشاندی و ذلیلی که عزیزش کردی و مریضی که شفایش بخشیدی و گناهکاری که گناهش را پوشاندی ...

( دعای ابوحمزه ثمالی )


[ سه شنبه 90/6/8 ] [ 11:56 عصر ] [ ]

اجرای ورزش صبحگاهی به طور منظم و روزانه می تواند نقش بسیار مهمی در کسب آمادگی جسمانی، روانی و نشاط و شادابی دانش آموزان داشته باشد. انجام فعالیت مداوم، اثرات مثبتی بر بافت استخوانی دارد.

یافته های پژوهشی بیان داشته اند که ورزش در رشد طولی استخوان تاثیری ندارد، یا تاثیر آن بسیار کم است. همچنین بر آرایش سلول های استخوانی نیز بی تاثیر است، اما تاثیر فعالیت های ورزشی در افزایش تراکم و رشد عرضی استخوان با افزایش مواد معدنی در آن تایید شده است و بی تحرکی و حذف فشار مکانیکی از استخوان ها، باعث کاهش مواد معدنی و کاهش استحکام آن ها می شود.

ادامه در ادامه مطلب :

ادامه مطلب...

[ جمعه 90/6/4 ] [ 9:0 صبح ] [ ]

امام علی (ع) در واپسین دم حیات خود وصیتی گهربار به اهل بیت خود فرمودند.

شب های قدر

بسم الله الرحمن الرحیم 

این آن چیزى است که على پسر ابوطالب وصیت مى‎کند: به وحدانیت و یگانگى خدا گواهى مى‎دهد و اقرار مى‎کند که محمد بنده و پیغمبر                         

اوست، خدا او را فرستاده تا دین خود را بر دیگر ادیان پیروز گرداند. همانا نماز، عبادت، حیات و زندگانى من از آن خداست. شریکى براى                     

اونیست، من به این امر شده‎ام و از تسلیم شدگان اویم  

فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نوشته من به او رسد را به امور ذیل توصیه و سفارش مى‎کنم :

1- تقوای الهى را هرگز از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقى بمانید....

برای خواندن ادامه ی این وصیت به ادامه مطلب مراجعه فرمایید:

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 90/5/31 ] [ 6:22 عصر ] [ ]


[ یکشنبه 90/5/30 ] [ 12:51 صبح ] [ ]

سلام

از تاخیر دو ساله کار وبلاگ معذرت میخوایم ... شرمنده

ما انشاالله به زودی کارمونو با مطالب جدید به علاوه عکس ها و صوت های مراسمات هیئت شروع می کنیم پوزخند

فعلا

یا علی


[ شنبه 90/3/21 ] [ 3:55 صبح ] [ ]

راه بهشت

دلم به  حالش می سوخت اصلا یک ذره استراحت نمی کرد همه اش کار و کار و کار ! مگر یک زن چقدر قدرت دارد

هنوز صبحانه تمام نشده  باید لباس بچه  شیر خوارمان را عوض کند  و لباس بشوید  بعد مشغول نظافت خانه شود و بعد هم اگر بچه گریه نکرد و ارام بود به فکر پختن ناهار باشد

 بیچاره مادرم اگر فرصت کوتاهی هم برای استراحت پیدامی کرد لباسها را پینه می کرد . همین مقدار نشستن برای او استراحت بود . بعد بچه را شیر می داد ٍ گندم را ارد می کرد تنور را روشن می نمود و نان می پخت و …. آن روز خیلی خسته شده بود و زیر لب ذکر خدا می گفت .

چشمم به تاولهای دستش که افتاد تاب نیاوردم بغض گلویم را بست و از خانه بیرون رفتم .

بی خود نیست که بهشت زیر پای مادران است . این همه رنخ و زحمت و بچه داری کم نیست . بعد از ساعتی که بازگشتم ٍ دیدم بچه را خوابانده و مشغول پختن نان برای شام است ٍ گفتم : مادر جان ! خسته نمی شوی این همه کار می کنی ؟ من به جای شما خسته شدم !

گفت : عزیز مادر حسن جان  بارها از رسول خدا شنیدم که می فرمود:

" فاطمه جان برای  خوشی و راحتی در آخرت سختی ها و تلخی های دنیا را تحمل کن .


[ سه شنبه 90/1/30 ] [ 4:0 عصر ] [ ]

عیدشده توی خونه  بیکاری به این معماهاجواب بده قشنگه 


سوأل اول : 

فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟ 

  

  

پاسخ: 

اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود. 

  

سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی. 

برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی.. 

  

 

سوأل دوم:

اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟

 

 

جواب:

اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می تونید از نفر آخر سبقت بگیرید؟؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون می خواهید سبقت بگیرید؟؟؟؟)

 

شما در این مورد خیلی خوب کار نمی کنید، نه؟

 

سوأل سوم:

ریاضیات فریبنده!!!  این سوأل رو فقط ذهنی حل کنید. از قلم و کاغذ و ماشین حساب استفاده نکنید.

 

 

 

عدد 1000 رو فرض کنید. 40 رو به اون اضافه کنید. حاصل رو با یک 1000 دیگه جمع کنید. عدد 30 رو به جواب اضافه کنید. با یک هزار دیگه جمع کنید. حالا 20 تا دیگه به حاصل جمع، اضافه کنید. 1000 تای دیگه جمع کنید و نهایتاً 10 تا دیگه به حاصل اضافه کنید. حاصل جمع بالا چنده؟

 

 

 

به عدد 5000 رسیدید؟ جواب درست 4100 است.

باور ندارید؟ با ماشین حساب حساب کنید.

مشخصتاً امروز روز شما نیست.. شاید بتونید سوأل آخر رو جواب بدید... تمام سعی خودتون رو بکنید. آبروتون در خطره!!!

 

 

پدر ماری، پنج تا دختر داره: 1-Nana  2- Nene  3- Nini  4- Nono. اسم پنجمی چیه؟

 

 

جواب: Nunu؟

 

نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش. یک بار دیگه سوأل رو بخونید.

 

بابا ایول، مارو باش رو دیوار کی داریم یادگاری می نویسیم. آبرومونو بردی که بابا.


[ چهارشنبه 90/1/3 ] [ 7:0 عصر ] [ ]

داستان جالب (طنزوآموزنده)

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی

پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم

پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است

پسر: آهان اگر اینطور است ، قبول است


پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید:

پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم

بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند

پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است

بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است

بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود

پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم

مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!

پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!

مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد

و معامله به این ترتیب انجام می شود



نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید

چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید!!!!
نظر شما چیه؟
 

 


[ دوشنبه 90/1/1 ] [ 7:0 عصر ] [ ]
<   <<   31   32   33   34      >

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 78
بازدید دیروز: 72
کل بازدیدها: 572771