سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1

پسر دیروز؟ پسر امروز؟
آیا پسر دیروز مرد بود یا پسر امروز؟
آیا پسر دیروز قابل اعتماد بود یا پسر امروز؟
آیا دزد را به پسر دیروز میدهید ببرد یا پسر امروز؟
آیا پسر دیروز اُمّل بود یا پسر امروز؟
آیا پسر دیروز زیباتر بود یا پسر امروز؟

آیا پسر دیروز عفیف بود یا پسر امروز؟

آیا پسر دیروز...؟
آیا پسر امروز...؟

شما کدام را انتخاب می کنید...!؟
انتخاب هر نوع مدی آزاد است...

ولی برای راهنمایی بیشتر این سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله) را هم بشنوید:
«خداوند، مردانی را که شبیه زن می‏شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرار می‏دهند، نفرین کرده است»
2

 

 


1. شهید مرحمت بالازاده

2. بحارالأنوار، ج 103، ص 242


[ شنبه 91/8/13 ] [ 11:43 عصر ] [ ]

خوب نگاهشان کرد، خیره شد. وقتی عبور کردند
قیافه ی حق به جانب گرفت و گفت:
«اگر اینها مراعات می کردند، کارِ ما به گناه نمی کشید»
انگار نه انگار که همین چشمهای خیره مانده ی او و دوستانش،
دختران را به جلوه گری ترغیب کرده بود.


برگرفته از وبلاگ حجاب و عفاف

 


[ شنبه 91/8/13 ] [ 11:42 عصر ] [ ]

سلام بر غدیر، سلام بر سرنوشت رقم خورده تاریخ،سلام بر چشمه همیشه زلال،سلام بر مولا علی بن ابیطالب- علیه السلام- و چه بهتر است بگوییم:« سلام بر مولا امیرالمؤمنین- علیه السلام- » زیرا که لقب خاص اوست زیرا این لقب را خداوند تعالی به ایشان عطا فرمودند.

 

     سلام بر مولا، سرور، صاحب اختیار، چرا که پیامبر فرمودند:

 

 

«من کنت مولا فهذا علی مولا»

 

     سلام بر چشمه همیشه زلال تاریخ، چشمه ای که از اشک زلال تر و از آیینه شفاف تر است.

 

     غدیر ای سرچشمه پاکی، غدیر ای حقیقت انکار ناپذیر، ای حقیقت جاودانه تاریخ، ای صراط مستقیم، مگر نه اینکه غدیر چراغ همیشه روشن است وهیچ وقت به تاریکی نمیگراید؛ پس چرا بعضی ها در تاریکی و ضلالت ماندند و جایی را ندیدند؟

 

     شاید که چشمانشان طاقت نور را نداشت و شاید که خود چشمانشان را بستند و نخواستند که ببینند که صد البته اینگونه است.

 

     مگر نه اینکه غدیر حقیقت جاودانه تاریخ است وحقیقتی انکار ناپذیر؟ پس چرا منکر شدند و جمع منکران و انکار کنندگان به وجود آمد؟

 

    مگر نه اینکه غدیر پیمان است و بیعت. پیمان و بیعتی که سعادت انسان در آن بوده و هست و سعادت زندگی انسانها در گرو آن بوده، پس چرا پیمان شکنان وجود داشته و دارند.

 

    غدیر ای پیمان نامة هنوز باز ، ما هم میخواهیم با مولایمان عهد و پیمان ببندیم ، ما هم می خواهیم بیعت کنیم ولی نمی خواهیم پیمان بشکنیم.

 

    پس مولا ما را هم قبول کن ما را هم از زمرة پیمان بستگان دار و از خدای تعالی به کرمت برای ما یاری جوی.

 

وحال هرکس میخواهد عهد و پیمان ببندد به قلبش بنگرد و زیر لب زمزمه کند:

 

« السلام علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین »


[ شنبه 91/8/13 ] [ 2:23 عصر ] [ ]

غدیر یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند و کسانی که جلو رفته اند برگردند .
غدیر یعنی باولایت حرکت کردن.

عاشقان عیدتان مبارک


[ شنبه 91/8/13 ] [ 2:17 عصر ] [ ]

دانشگاهتان تعطیل نشود...

حسین حسین گفتند و گریه کردند. زار زدند و غش کردند. گفتیم: حال که به برکت خون شهدا مجلس هاتان پر رونق شده لااقل یادی از شهدا هم بکنید. گفتند: هیئت ها نباید سیاسی شوند.

دسته عزاداری راه انداختند. رفتند و آمدند؛ بنر و پوستر چاپ کردند. گفتیم: حال که به برکت امام و انقلاب هیئت هاتان رنگین شده برای امام و انقلاب هم دعائی بکنید. گفتند: هیئت ها نباید سیاسی شوند.

نشستند و لعن چهار ضرب گرفتند. گفتیم: حداقل برای نابودی آمریکا و اسرائیل و مستکبران هم آمینی بگویید. گفتند: هیئت ها نباید سیاسی شوند.

صدای «بأبی و أنت و امی» یا «لیتنا کنّا معک» شان گوش فلک را کر کرد. اما پای شان به جبهه ها نرسید که هیچ، حتی زحمت یک راهپیمائی ساده روز قدس یا 22 بهمن را هم به خودشان ندادند. «هیئت ها نباید سیاسی شوند.»

یکی نبود بگوید اگر قرار بود یاد امام حسین علیه السلام سیاسی نباشد پس چرا حضرت به استقبال تیرها و شمشیرها رفت؟ مگر نه این است که حسین کشته شد تا درس عزت بدهد؛ درس مقاومت بدهد؛ درس ظلم ستیزی بدهد؛ درس مبارزه با استکبار بدهد؛ درس قیام برای حاکم کردن ارزش ها بدهد؛ درس سیاست در عین دیانت بدهد؟

کربلا دانشگاه شیعه است. اباعبدالله الحسین علیه السلام، استاد آن و امام و شهدا فارغ التحصیلان نمونه این دانشگاه....

مراقب باشید دشمن دانشگاهتان را تعطیل نکند.

 

 


[ پنج شنبه 91/8/11 ] [ 4:0 عصر ] [ ]

 

امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودی.

....

ای پسرمن ازسکوت هیچگاه نادم نشدم ،

ولیکن بسیار وقت سخنگفتم و پشیمانی بردم.


                                           (فرازی از نصیحت های لقمان به پسرش)


[ سه شنبه 91/8/9 ] [ 10:0 صبح ] [ ]

 

آقای ما!

در عبور از گذر لحظه ها، در تپش مدام زمین و نگاه زهرآلود زمان، دستهای ما تو را می طلبد یا مولا!

مهر در سراشیب جاده ی عمل زیر چرخهای سنگین ستم له میشود در نبودت!

تو ما را رها نخواهی کرد و ما هر روز و هر ساعت و حتی هر ثانیه در آرزوی زیارت رخ چون خورشیدت، دست بر آسمان داریم و در محمل نیاز، از پروردگار بلند مرتبه، ظهور پرشکوه تو را تمنّا می کنیم!

آقای ما!

بیا که احساس نیازمند توست!

پرنده ها در سلام صبحگاه خود تو را می خوانند و گلها به امید نوازشت رخ می نمایانند!

بیا که دستهای نا توان ما در آرزوی یاوری تو مولا، شب و روز از گونه هامان قطرات شبنم را بر می چیند و لطافت باران را به جاده های عشق می پاشد، بلکه گلستانی بسازد از گلهای ناز و اطلسی که فرش راهت باشد و خاک قدمت!

بیا که زمین تشنه ی محبت و سلام توست و زمان در نقطه ی انتظار ایستاده است...

 


[ دوشنبه 91/8/8 ] [ 10:0 صبح ] [ ]

مباداچشم هایت رابازکنی!

آرام کلیدش را در قفل انداخت. مواظب بود که قفل در صدا ندهد. گیوه های چرکش را که به زحمت سفیدی اش دیده می شد ، ازپایش درآورد. نوری که ازلای پرده های هواکش به راهرو می تابید سایه اش را روی زمین پهن کرده بود. دستش به طرف کلید برق برد تا روشنش کند ، اما ترسید بچه هایش بیدارشوند . دستش را برد طرف در .نگاهش افتاد به نقاشی روی در. او را با بغلی پراز میوه کشیده بودند. درشت زیرش نوشته بودند:(بابا) نقاشی در اشک چشم هایش وارونه شد. آرام دستگیره را پایین کشید. (تق ...!) بدنش لرزید. (نکند که ...)

حامد زیر چشمی پدرش را نگاه کرد.  یواشکی روی شانه هایش غلت خورد و آرام در گوش علی زمزمه کرد:( نکنه چشمهات و باز کنی که بابا خجالت بکشه... 


[ یکشنبه 91/8/7 ] [ 9:49 صبح ] [ ]

نگهبان

نصف شب از شناسایی برگشته بود وقتی دید بچه ها توی چادر خوابن ، بیرون چادر خوابید .
یه بسیجی اومده بود نگهبان بعدی رو صدا بزنه زین الدین رو نشناخت .هی با قنداق اسلحه به پهلوش می زد و می گفت :
((پاشو نوبتته))
بالاخره مهدی اسلحه رو ازش می گیره و میره سرپست و تاصبح نگهبانی می ده.
صبح زود نگهبان پست بعدی به اون بسیجی می گه :
((چرا دیشب منو صدا نزدی ؟))
اونم می گه(( پس دیشب کیو صدا کرده بودم اون کی بوده ؟))
ته توی قضیه رو که در میاره می فهمه دیشب فرمانده لشگر رو فرستاده سر پست.

توکه از بالا نشستی / ص 5 

گردآورنده: محسن میرمسیب

 


[ جمعه 91/8/5 ] [ 12:20 صبح ] [ ]

امام رضا (ع) :

اگر اهل قم نبودند دین اسلام از بین می رفت.

 

امام صادق(ع ) :

قم و اهل آن الگو و حجت بر جهانیان می شوند.

 

امام علی (ع) :

سلام خدا بر اهل قم و رحمت خدا برآنان باد.

 

امام رضا (ع) :

بهشت را هشت در است و یکی از آن در ها از آن قم است خوشا آنان وخوش به حالشان.

 

امام صادق (ع) :

قم ، بدین اسم نامیده شد زیرا که اهل آن با قائم آل محمد (ص) اجتماع نموده وبا او قیام می کنند و براین کار استقامت می ورزند و او را نصرت و یاری می نمایند.

 

امام صادق (ع) :

خدا را حرمی است درمکه، رسول خدا را حرمی است در مدینه، امیرالمومنین را حرمی است در کوفه، وما اهل بیت را حرمی است و آن قم است.


[ سه شنبه 91/8/2 ] [ 1:14 صبح ] [ ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 63
بازدید دیروز: 200
کل بازدیدها: 573546