|
سر تا پاش خاکی بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما . دو ماه بود ندیده بودمش. ـ حداقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور. بعد نماز بخون. سر سجاده ایستاد. آستینهاش را پایین کشید و گفت :"من با عجلهاومدهم که نماز اول وقتم از دست نره.."...."" کنارش ایستادم. حس میکردم هر آن ممکن است بیفتد زمین. شایداینجوری میتوانستم نگهش دارم. منبع : کتاب « همت » از مجموعه کتب یادگاران
[ جمعه 92/1/23 ] [ 10:0 صبح ] [ ]
سه نوع رابطه در قرآن داریم : 1. رابطه پیامبر با مردم. رحمت «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» (انبیاء/ 107) 2.رابطه مردم با پیامبر. مودت «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» (شورى/ 23) 3.رابطه زن و شوهر، هم مودت و هم رحمت «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَه» (روم/ 21) در رحمت نوعی بخشش نیز هست مرد باید در خانه چنان اخلاقی داشته باشد که همه ی اهل خانه آرزوی دیدارش را داشته باشند داستان: غاده ؛همسر شهید چمران می گوید روزی دوستم به من گفت : "غاده! در ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی ایراد می گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل این که می خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من تعجبم چه طور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟" من گفتم: «مصطفی کچل نیست. تو اشتباه می کنی.» ... آن روز همین که رسیدم به خانه، در را باز کردم و چشمم افتاد به مصطفی، شروع کردم به خندیدن. مصطفی پرسید «چرا می خندی؟» و من که چشم هایم از خنده به اشک نشسته بود گفتم «مصطفی، تو کچلی؟ من نمی دانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن ... اینقدر شهید چمران دارای کمالات بوده که همسرش حتی توجه به ظاهر او هم نمی کند
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 10:0 صبح ] [ ]
زندگینامه: شهید علی صیاد شیرازی 1323-1378 سرلشکر شهید صیاد شیرازی در سال 1323 در شهرستان درگز در استان خراسان دیده به جهان گشود او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و دبیرستان وارد دانشکده افسری و در سال 1346 موفق به اخذ دانشنامه لیسانس از آن دانشکده شد . وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بهمدت چندسال در بخشهای مختلف ارتش به ویژه در غرب کشور به پاسداری از کشور پرداخت و در سازماندهی و فعالیت نیروهای انقلابی در ارتش تلاشی گسترده داشت. شهید پس از پیام امام خمینی مبنی بر شناسایی نیروهای مخلص ارتش طاغوت، شناخته شد و به خاطر توان بالای سازماندهیاش مورد توجه حضرت امام و یاران انقلاب اسلامی قرار گرفت. وی پس از طی دوره تخصصی توپخانه در آمریکا با درجه ستوانیکم و سمت استادی، در مرکز آموزش توپخانه اصفهان به تدریس پرداخت و در همان شرایط بهعنوان عنصری حزباللهی در جهت سازماندهی نظامیان انقلابی فعالیت خود را آغاز کرد. از مهمترین اقدامات او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، میتوان به تهیه طرحهای عملیاتی که منجر به شکستن حصر شهرهای سنندج و پادگانهای مریوان، بانه و سقز شد، اشاره کرد. او در مهر ماه سال 1360 به پیشنهاد رئیس شورایعالی دفاع از سوی امام خمینی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. در این منصب فرماندهی نیروهای ارتش اسلام در عملیاتهای پیروزمند ثامنالائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس را بر عهده داشت امیر شجاع سپاه اسلام در شهریورماه سال 1372 با حکم فرماندهی معظم کل قوا به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد. صیاد شیرازی در 16 فروردین 1378 همزمان با عید خجسته غدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشگری نایل آمد. تیمسار علی صیادشیرازی روز شنبه 21 فروردین ماه 1378ساعت 6 و 45 دقیقه صبح که با اتومبیل خود به قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود در حوالی خانهاش مورد سوء قصد عوامل تروریست قرار گرفت و به شهادت رسید. داستان 1: چشماش پر از اشک مى شد، امّا اشکش نمى ریخت; جارى نمى شد. خودش را خیلى نگه مى داشت. در بدترین شرایط اشکش جارى نمى شد. فقط یک بار گریه اش را دیدم، وقتى امام را از دست دادیم. داستان 2: آمده بود بیمارستان. کپسول اکسیژن مى خواست ؛ امانت، براى مادر مریضش. سرباز بخش را صدا زدم، کپسول راببرد. نگذاشت. هرچه گفتم: «امیر، شما اجازه بفرمایید.» قبول نکرد. اجازه نداد. خودش برداشت. گفت: «نه! خودم مى برم. براى مادرمه»
[ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 12:42 صبح ] [ ]
همسر حاج ابراهیم همت می گفت یه روز نگاه کردم به چشمای حاجی گفتم حاج همت خیلی چشماتون زیباست خدا هم که زیبا پسند، نمی گذاره چیزای زیبا تو این دنیا بمونه و اونو برای خودش برمی داره؛ حاجی اگر روزی شهید شدی مطمئنم خدا این چشمارو با خودش می بره همسر شهید همت می گفتند این چشما یکی به خاطر این زیبا بود که به گناه باز نشده بود یکی به خاطر اینکه هر سحر پا می شدم می دیدم این چشما در خونه خدا چه اشکی میریزن گفتم مطمئنا این چشما رو خدا خاطرخواه شده آخر در عملیات خیبر خدا این چشمارو با قابش برد.از بالای لبهاش رفت ...رفت پیش خدا
[ سه شنبه 92/1/20 ] [ 10:0 صبح ] [ ]
شهید حسن شاطری یا همان «مهندس حسام خوشنویس» نوروز سال 91 پیام تبریکی برای دوستانشان ارسال کرد که در کنار تبریکات متداول به واقع نشاندهنده دغدغهها و آرمانهای این شهید بزرگوار بود.
ایام نوروز سال 92 با چهلمین روز شهادت سردار گرانقدر اسلام "شهید حسن شاطری" و یا همان "مهندس حسام خوشنویس" لبنانیها مصادف شده است. آنچه در ادامه میآید، پیام تبریک نوروز 91 شهید شاطری به دوستانشان است. ایمیلی که به قول دریافت کننده پیام، "باید تا آخر آن را خواند تا دغدغههای واقعی او را شناخت." به گفته او که چند سال افتخار آشنایی با این شهید عزیز را داشته، "این متن حاوی جملاتی است که واقعیت نگرانی او بود و هر وقت او را میدیدیم شروع به گفتن اهمیت قرآن و غیره میکرد..." و ادامه داد "این واقعیت شهید عزیزی است که با رفتنش آنهایی را که او را میشناختند بسیار داغدار کرد." دوستانش میگویند "هنوز نمیشود نبودش را باور کرد..."
و یا محوّل الحول والاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال خداوندا در آخرین دقایق سال، ترا شکر و سپاس می گزاریم که فرصت و نعمت حیات را در این سال نیز نصیب و روزی فرمودی و فرصت دادی تا در مزرعه عمر بکاریم و اینک که طبیعت در طلیعه بهار، جان و حیات دوباره مییابد، ما نیز بر بهار جانها، آن امام معصوم و قطب عالم امکان سلام و درود میفرستیم و سال نو را با تجدید عهد و ارادت به آن ذخیره الهی آغاز میکنیم و از خداوند مسئلت مینمائیم که نصیب و روزیمان را از برکات و هدایتهای آن امام هادی بیش از پیش قرار دهد و جان ما را زنده و بهاری و شادابی و نشاط ما را در ظلّ هدایتها و برکات ایشان مستدام و مستمر نماید: [ پنج شنبه 92/1/1 ] [ 11:21 صبح ] [ ]
محمد هم به خاطر درسش و هم برای خطش خیلی معروف شده بود.اسمش سر زبان ها افتاده بود.خیلی از بچه های مدرسه دوست داشتند با او دوست شوند.دور و برش همیشه شلوغ بود. یک روز که آمد ، دیدم دست هایش را حنا بسته است! تعجب کردم! به مسخره گفتم : [ جمعه 91/12/25 ] [ 10:0 صبح ] [ ]
به رسم درس آموزی گوشه ای از وصیت نامه شهید کاظم مهدی زاده تخریب چی عملیات
کربلای یک را با هم بخوانیم و این درس را به عنوان سرمشقی جاودانه به دوستانمان هدیه دهیم.
می خواستم بزرگ بشم
درس بخونم
مهندس بشم
خاکمو آباد کنم
زن بگیرم
مادر و پدرمو ببرم کربلا
دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک
تو راه مدرسه با هم حرف بزنیم
خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم
*خب نشد....*
باید می رفتم از مادرم، پدرم، خاکم، ناموسم، دخترم و ... دفاع کنم
رفتم که دروغ نباشه
احترام کم نشه
همدیگرو درک کنیم
ریا از بین بره
دیگه توهین نباشه
محتاج کسی نباشیم
به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید برای خاطر خدا شما ادامه ام دهید
[ چهارشنبه 91/12/23 ] [ 10:0 صبح ] [ ]
لوله توپ ، دو برابر اون قد داشت ،چه رسد به قبضه اش
گفتم : چه جوری اومدی اینجا؟
گفت : با التماس
گفتم: چه جوری گلوله توپ را بلند می کنی می آری ؟
گفت : با التماس
گفتم: می دونی آدم چه جوری شهید می شه ؟
گفت : با التماس
و رفت چند قدم که رفت برگشت و گفت شما دست از راه امام بر ندارید
وقتی آخرین تکه های بدنش را توی پلاستیک می ریختیم فهمیدم چقدر التماس کرده بوده شهید شه...
گردآورنده:علی ابراهیمی
[ دوشنبه 91/12/14 ] [ 9:0 صبح ] [ ]
زندگی نامه شهید حاج محمد طالبیان از نسل نور و تبار عشق بود که در روز هفتم دیماه 1316 از شهرستان نهاوند طلوع کرد و بر تاریخ تابید. او مصداق اولیاء خدا بود و از بدو تولد نور عشق و ایمان در سیمایش میدرخشید. با قرآن و مفاهیم دینی و معارف الهی آمیخته بود و در طول دوران حیاتش قدمی از مسیر حق و عدالت جدا نشد و با توجه به مشکلات و عقب ماندگیهای موجود در دوران پهلوی به تحصیل علم و دانش مبادرت ورزید و با موفقیت کامل به اخذ مدرک لیسانس نائل گردید. در سال 1349 از اصفهان به زادگاهش مراجعت کرده و در دبیرستان کورش تدریس فقه را برعهده گرفت و او در همان ایام با راه اندازی انجمن ضد بهائیت به مقابله با افکار التقاطی پرداخت. بنابر همین فعالیتها و تحرکات بود که ساواک مدتهای زیادی اورا تحت نظر قرار داد، اما بهخاطر زیرکی و کیاست شهید طالبیان موفقیت چندانی حاصل نکرد. او در کنار گروه انقلابی ابوذر فعالیتهای چشم گیری علیه رژیم پوسیده پهلوی انجام داد وقتی پس از اعدام 6 نفر از دوستان نزدیکش در این گروه دست از مبارزات خود برنداشت. شهید طالبیان در سال 52 بهدست عمال رژیم دستگیر و بعد از شش ماه شکنجه به15 سال حبس محکوم گردید. او تا پیروزی انقلاب اسلامی در زندانهای مخوف طاغوت گرفتار بود و با شمیم امام راحل و سرنگونی شاه آزاد گردید. در دوران حکومت اسلامی از پا ننشست و در جبهههای جنگ و مناطق عملیات عاشقانه حضور یافت. او مسئولیتهای متعددی در آموزش و پرورش و وزارت کشور برعهده گرفت و در آخرین اعزامش جهت مقابله با منافقین کور دل در منطقه عمومی خانقین به آرزوی دیرین خود شهادت در راه خدا نائل گردید. وصیت نامه «یرفع ا... الذین آمنو منکم و الذین اوتو العلم درجات» خداوند منزه از هر جهت را، ستایش مینمایم که به ما توفیق اسلام را مرحمت فرمود و ما را در زمانی قرار داد که رهبری آگاه از نسل پاک زهرای اطهر(س) رهبری انقلاب و رئیس جمهور دانشمند از نسل پاک زهرا(س) و اغلب وزرا که از دودمان پیامبر گرامیمان هستند. در این فضا از تو عاجزانه درخواست مینمایم که شیرینی محبت خودت را بما بچشان و ما را بمقام قرب خودت انس ده و بما توفیق بده که لحظهای از تو رویگردان نباشیم و ما را برای عشق و محبت خودت خالص گردان و اخلاص در عمل مرحمت فرما تا در علم و تقوا اسوه گردیم و در اخلاص و ایمان و عمل و جهاد و تفکر برای بشریت الهامبخش و در این راه ما را یار و یاور باش گرچه ما لایق نیستیم یا درست تر بگویم «لایق نیستم تا لایق جانان شوم» زیرا در این راه باید جمله جان شویم جمله عشق شویم، جمله ایثار گردیم، جمله شور و شوق گردیم تا لایق سرباز امام زمان(عج) بودن را دریافت کنیم. اکنون که مورد تعرض دشمن قرار گرفتهایم بایستی از جان مایه بگذاریم، از وقتمان از امکاناتمان تا انشاءا... در جبهه حق علیه باطل پیروز گردیم. البته این وظیفه شرکت در جبهه جنگ یک وظیفه اسلامی است و کسیکه در جبهه شرکت نکند با نوعی از نفاق از دنیا خواهد رفت. علاوه بر این امام عزیزمان بر همه واجب کرد که در جبهه بروند تا این عنصر فسادی که جانش به گلو گاه رسیده را زودتر شاهد مردنش باشیم. هرچند با مردن صدام تکلیف ما تمام نمیشود چون ما در قبال تمام مستضعفین جهان مسئولیت داریم و اکنون پس از آزاد شدن عراق انشاءا... بایستی به جبهه فلسطین رفت و اسرائیل غاصب را به سختی سرکوب و از آن سرزمین بیرون راند و بخاطر داشتن چنین فکری خداوند متعال را باید سپاس گفت.
«و ما تقاتلون فی سبیل ا... و المستضعفین من الرجال و النساء و الوالدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً.»
پس ما به این علت که در جهان استضعاف هست مسئولیت داریم که آنها را کمک کنیم دست انتقام خداوند از آستین ما بیرون آید و دشمنان بشریت را مجازات کند انشاء ا... اینک اینجانب محمد طالبیان بنده خدا و معتقد به یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر که آخرین آنها حضرت محمد(ص) است و معتقد به امامت حضرت علی(ع) و یازده فرزند بزرگوارش و معتقد به معاد و عدلالهی و اینکه امام دوازدهم حضرت حجتبنالحسن(ع) کسی است که باید قسط و عدل را در جهان حکم فرما کند و ما باید زمینهساز حکومت جهانی آن امام باشیم و معتقد به ولایت فقیه و مقلد امام عزیز حضرت امام خمینی. همگی برادران و خواهران و فرزندان و همشهریان و همه امت حزب ا... را به پیروی صمیمانه و متعهدانه از بیانات امام عزیزمان سفارش میکنم آنها را به نماز و روزه و جهاد و خمس و زکات و امربه معروف و نهی از منکر و فرا گرفتن مسائل مذهبی توصیه میکنم. بنده برای لبیک گفتن به پیام پیامبر گونه امام بقصد پیروزی انشاءا... به این سفر آمدهام و اگر لیاقت شهادت و قبول حضرت حق را پیدا کنم انشاءا... از وزارت خود خواهشمندم اینجانب را حتماً در جوار امام رضا(ع) دفن نمائید و نماینده حضرت امام مسئولیت شرعی این مهم را بعهده دارد زیرا این بنده خیلی به حضرت امام رضا(ع) عشق میورزم و حاضر بودم همیشه در جوار آن حضرت باشم و از ثلث مالم بهای این قبر را بپردازید و بقیه ثلث را در کارهای مفید مثل کمک به جبهه و به خانوادهای مستمند کمکک کردن و هر کار خیر دیگری میتوانید بمصرف برسانید بحمدا... و المنه نماز و روزه ، خمس و زکاتی بر عهدهام نیست و از حضرت باریتعالی امیدوارم بحق چهارده معصوم عبادات ناقابلم را قبول و از عذاب خودش ما را خود نگهداری فرماید.
خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. از همگی التماس دعا دارم. پنجشنبه 18/2/65 مطابق 28 شعبان ، محمد طالبیان گردآورنده:مرتضی مهدی زاده [ پنج شنبه 91/12/10 ] [ 11:1 صبح ] [ ]
[ جمعه 91/12/4 ] [ 2:11 صبح ] [ ]
|
|