|
امام علی علیه السلام فرمودند: اَلمُؤمِنُ بَشرُهُ فی وَجِهِهِ وَحُزنُهُ فی قَلبِهِ (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره325) امام علی علیه السلام فرمودند: اَلعِلمُ کَنزٌ عَظیمٌ لایَفنی (غرور الحکم و در الکلم) [ سه شنبه 91/1/22 ] [ 5:0 عصر ] [ ]
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: من اصعد الی الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: ان السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته (مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: قاریءُ الحدید، و اذا وقعت، و الرحمن، یدعی فی السموات و الارض، ساکن الفردوس [ یکشنبه 91/1/20 ] [ 5:0 عصر ] [ ]
آجیل ها آنچنان که باید درباره اهمیت غذایی آجیل ها و فواید آن بحث به میان نیامده است اما پژوهشهای اخیر نشان داده است که برای نمونه گردو جزو بهترین و سالمترین مواد غذایی است و به علت داشتن مواد آنتی اکسیدان زیاد و روغن مفید برای سیستم عروقی، "همراه با وفای قلب" نام گرفته است و به عنوان "شاه آجیل ها" شناخته می شود .
[ شنبه 91/1/19 ] [ 5:0 عصر ] [ ]
فاطمیه قصه گوى رنج ها ست بهترین تفسیرسوز مرتضى است
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهراى هجده ساله است
فاطمیه آتش افروز دل است احتجاجش یک کتاب کامل است
فاطمیه سینه چاک دردهاست شاهد نامردى نامردها ست
فاطمیه سوز دل را ساز کرد دفتر داغ على را باز کرد
فاطمیه ماه گل افشردن است فتح باب تازیانه خوردن است
فاطمیه قفل غم را شد کلید زانکه داردهم شهیده، هم شهید
[ جمعه 91/1/18 ] [ 12:28 عصر ] [ ]
پایان شکیبایی علی علیه السلام علی علیه السلام که اسوه صبر و استقامت است اما در شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام تاثر و تالم خود را چگونه اظهار میدارد، تا آنجا که بعد از دفن همسر گرامیش در حالی که حزن و اندوه تمام وجود او را فرا گرفته بود خطاب به قبر پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه داشت: «خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به رسول خدا بپیوندد، پس از او شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتنداری از دست رفته، اما آنچنان که در جدایی تو صبر کردم در مرگ دخترت نیز جز صبر چارهای ندارم شکیبایی بر من سخت است. پس از او آسمان و زمین در نظرم زشت مینماید و هیچ گاه اندوه دلم نمیگشاید. چشمم بیخواب، و دل از سوز غم سوزان است. تا خداوند مرا در جوار تو ساکن گرداند. مرگ زهرا ضربهای بود که دل را خسته و غصهام را پیوسته گردانید و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید… اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود، برای همیشه اینجا [کنار قبر زهرا(علیهاالسلام)] میماندم و در این مصیبت بزرگ چون مادر فرزند مرده، اشک از دیدگانم میراندم.» [ پنج شنبه 91/1/17 ] [ 2:13 عصر ] [ ]
بهار عاشق بود و زمین معشوق .
عشق بی تابی می آورد و بهار بی تاب بود .
زمین اما آرام و سنگین و صبور.
زمین هر روز رازی از عشق به بهار می گفت :
ــ این راز را با هیچ کس در میان نگذار . نه با نسیم نه با پرنده نه با درخت .
راز ها را که بر ملا کنی بر باد می رود و راز بر باد رفته ، رسوایی است.
هر دانه رازی بود و هر جوانه رازی ، هر قطره ی باران و هر دانه برف رازی.
و راز ها بی قرار بر ملا شدن بودند و بهار بی قرار بر ملا کردن.
زمین اما می گفت:
ــ هیچ مگو ، که خموشی رمز عاشقی است و عاشقی سینه ای فراخ می خواهد ،
به فراخی عشق.
زمین می گفت : دم بر نیاور آن قدر تا این سنگ سیاه الماس شود و این خاک تلخ شکوفه کند.
زمین می گفت: ...
زمستان سرد ، زمستان سوز ، زمستان سنگین و سالخورده و سخت .
و بهار در همه ی زمستان صبوری آموخت و صبر و سکوت.
و چه روز ها گذشت و چه هفته ها و چه ماه ها .
چه ثانیه ها ، سرد و چه ساعت ها ، سخت .
بی آنکه کسی از بهار بگوید و بی آنکه کسی از بهار بداند.
راز ها در دل بهار بالیدند و بارور شدند و بالا آمدند ،
و بهار چنان پر شد و چنان لبریز که پوستش ترک بر داشت و قلبش هزار پاره شد.
زمین می گفت:
ــ عاشقی این است که از شدت سرشاری سر ریز شوی و از شدت شوق هزار پاره . عشق آتش است و دل آتشگاه .
اما عاشقی آن وقتی است که دل آتشفشان شود.
زمین می گفت: راز های کوچک و عاشقی های نا چیز را ارزش آن نیست که افشا شود.
راز باید عظیم باشد و عاشقی مهیب .
و پرده از عاشقی آن زمان باید برداشت که جهان حیرت کند .
و بهار پرده ازعشق برداشت . . .
آن هنگام که رازش عظیم گشت و عشقش مهیب و جهان حیرت کرد. [ شنبه 91/1/5 ] [ 7:0 عصر ] [ ]
گفتم چرا قلبم دگر بر تار زلفت گیر نیست
[ جمعه 91/1/4 ] [ 7:0 عصر ] [ ]
خداوندا:
در این روزهای آغازین سال دل همه کسانی که دوستشان دارم را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده که هر کجا تردیدی هست ایمان، هر کجا زخمی هست مرهم، هر کجا نومیدی هست امید، و هر کجا نفرتی هست عشق جای آن را فراگیرد.
آمین [ پنج شنبه 91/1/3 ] [ 7:0 عصر ] [ ]
پای همه بچه ها ناقص شده بود،به من هم پشت پا زدند با زانو محکم خوردم زمین زانوم حسابی خون اومد.آدم فوتبالم بازی میکنه مردونه بازی کنه. خونه که اومدم بدون اینکه شام بخورم خوابم برد.صبح حواسم نبود که زانوم خون اومده،وضوگرفتم و همون طور نمازخوندم.بعدازنماز یادم اومد،خون رو شستم و دوباره نماز خوندم، چون اگه آدم بدونه بدن یا لباسش نجس شده و موقع نماز یادش بره باید بعد از شستن، نمازش رو دوباره بخونه!!! [ پنج شنبه 91/1/3 ] [ 7:0 عصر ] [ ]
عیدشده توی خونه بیکاری به این معماهاجواب بده قشنگه سوأل اول : فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟
پاسخ: اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.
سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی. برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی..
سوأل دوم: اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟
جواب: اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می تونید از نفر آخر سبقت بگیرید؟؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون می خواهید سبقت بگیرید؟؟؟؟)
شما در این مورد خیلی خوب کار نمی کنید، نه؟
سوأل سوم: ریاضیات فریبنده!!! این سوأل رو فقط ذهنی حل کنید. از قلم و کاغذ و ماشین حساب استفاده نکنید.
عدد 1000 رو فرض کنید. 40 رو به اون اضافه کنید. حاصل رو با یک 1000 دیگه جمع کنید. عدد 30 رو به جواب اضافه کنید. با یک هزار دیگه جمع کنید. حالا 20 تا دیگه به حاصل جمع، اضافه کنید. 1000 تای دیگه جمع کنید و نهایتاً 10 تا دیگه به حاصل اضافه کنید. حاصل جمع بالا چنده؟
به عدد 5000 رسیدید؟ جواب درست 4100 است. باور ندارید؟ با ماشین حساب حساب کنید. مشخصتاً امروز روز شما نیست.. شاید بتونید سوأل آخر رو جواب بدید... تمام سعی خودتون رو بکنید. آبروتون در خطره!!!
پدر ماری، پنج تا دختر داره: 1-Nana 2- Nene 3- Nini 4- Nono. اسم پنجمی چیه؟
جواب: Nunu؟
نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش. یک بار دیگه سوأل رو بخونید.
بابا ایول، مارو باش رو دیوار کی داریم یادگاری می نویسیم. آبرومونو بردی که بابا. [ سه شنبه 91/1/1 ] [ 7:0 عصر ] [ ]
|
|