سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قاسم فرزند امام حسن (ع) به سال 47 هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود . مادرش ام ولدی به نام ‹‹ نفیله ›› یا ‹‹ رمله ›› یا ‹‹ نجمه ›› بود. در دو سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد ؛ و تا هنگام شهادت در دامان پر مهر عطوفت عموی گرامی خود امام حسین (ع) ، پرورش یافت ؛ و در واقعه ی کربلا به اتفاق مادر ودیگر برادران و خواهران خود حضور داشت .

به نقلی در شب عا شورا ، آنگاه که امام حسین(ع) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: ‹‹ فردا من و شما همه کشته خواهیم شد ›› ، وی پنداشت این افتخار از آن مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمی شود . از این رو پرسید : ‹‹آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟›› امام (ع) با مهربانی پرسید : ‹‹فرزندم ، مرگ در نزد تو چگونه است ؟ ›› عرض کرد : ‹‹ شیرین تر از عسل ›› .

حضرت فرمود : آری به خدا سوگند ، عمو به فدایت ، تو از آنان هستی که پس از گرفتار شدن به بلایی سخت کشته خواهی شد.

در روز عاشورا هنگامی که نوبت به مبارزه قاسم رسید ، برای کسب اجازه خدمت امام حسین(ع) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو آن قدر گریستند تا بی حال شدند. باز قاسم اجازه خواست و امام حسین (ع) امتناع فرمود . قاسم دست و پای امام را بوسه می زد و بر خواسته اش پای می فشرد. ولی امام (ع) اجازه نمی داد تا سرانجام موفق به در یافت اجازه گر دید . وی در حالی که اشک هایش بر گونه سرازیر بود و مادرش بر در خیمه استاده او را نظاره می کرد ، وارد میدان کارزار شد و این رجز را می خواند : .....................................

 

(بقیه در قسمت بعد)......    

 

منبع : کتاب پژوهشی پیرامون شهدای کربلا  

 

 


[ دوشنبه 85/11/9 ] [ 2:23 عصر ] [ ]

                                                                                    

شهید مهدی زین‌الدین

 

                        

 نام بلند مهدی زین‌الدین درسال 1338 در انبوه زمینیان درخشید و هستی آسمانی‌اش در خاک تجلی یافت. او در خانواده‌ای مذهبی و متدین متولد شد. با ورود به مدرسه و آغاز زندگی تازه، مهدی اوقا ت فراغتش را در کتاب‌فروشی پدر می‌گذراند. مهدی در دوران تحصیلات متوسطه‌اش به لحاظ زمنیه‌هایی که داشت با مسائل مذهبی و سیاسی آشنا شد. در مسیر مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی به دلیل نپذیرفتن شرکت اجباری در حزب رستاخیز از مدرسه اخرا ج شده بود، با تغییر رشته و علیرغم تنگنا و فشار سیاسی تحصیل را ادامه داد و رتبه چهارم را درمیان پذیرفته‌شدگان دانشگاه شیراز به دست آورد اما با تبعید پدر به سقز از ادامه تحصیل منصرف شد و به شکل جدی‌تری فعالیت مبارزاتی را پی گرفت. پدر پس از زمانی کوتاه به اقلید فارس تبعید شد و دور از خانواده مدتی را در آنجا گذراند. با شروع مبارزات مردمی در سال 56 پدر مخفیانه به قم رفت و خانواده را نیز منتقل کرد. از آن پس مهدی به همراه پدر و جمعی دیگر در ساماندهی و پیشبردن انقلاب در شهر قم تلاشهای بسیاری کردند. با به ثمر رسیدن تلاشهای جمعی و پیروزی انقلاب، مهدی ابتدا به جهاد سازندگی و سپس با تشکیل سپاه پا سداران به این نهاد پیوست و پس از مدتی به عنوان مسؤول اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران قم فعالیت‌های خود را ادامه داد. این مسؤلیت مقارن با توطئه‌های پیچیده و پی‌در‌پی ضد انقلاب بود که او با توانایی، خلاقیت و مدیریت بالایی که داشت به بهترین شکل ممکن آنها را از سر گذراند و این مر حله بحرانی فعالیت سیاسی را طی کرد. هنوز نخستین شعله‌های جنگ تحمیلی بر افروخته نشده بود که آقا مهدی با طی دوره آموزش کوتاه مدت نظامی همراه با یک گروه صد نفره عازم جبهه‌های نبرد شد و نخستین تجربه رویارویی مستقیم با دشمن را پشت سر گذاشت. او در طول دوران حضورش مسئولیت شناسایی یگانهای رزمی، مسئولیت اطلاعات و عملیات قرارگاه نصر، فرماندهی تیپ علی بن ابیطالب (ع)،‌ فرماندهی لشگر خط شکن علی بن ابیطالب (ع) و فرماندهی لشگر 17 علی بن ابیطالب (ع) را بر عهده گرفت. سردار سرلشگر مهدی زین‌الدین در آبان ماه سال 1363 در حالی که به همراه برادرش مجید (مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشگر علی بن ابیطالب) برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حال حرکت بود، با ضد انقلاب منطقه درگیر و پس از سالهای طولانی انتظار، کلید باغ شهادت را یافت و مشتاقانه به سرزمین‌های ملکوتی آسمان هفتم بال گشود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

                                                                     

                                                                                منبع:کتاب افلاکی خاکی


[ چهارشنبه 85/11/4 ] [ 4:50 عصر ] [ ]
<      1   2   3   4      

مراسم این هفته

چهارشنبه 2 دی‌ماه
خیابان معلم / کوی 10 / فرعی چهارم
شروع مراسم ساعت ۱۹:۳۰

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 75
بازدید دیروز: 258
کل بازدیدها: 561223